sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 سـפֿـت تریـטּ בو رآهـﮯ בو رآهـﮯ بیـטּ فـرآموش ڪَرבטּ و انتظـآر است گـآهـﮯ ڪآمـل فـرآمـوش مـﮯڪُنـﮯ و بعـב مـﮯبینـﮯ ڪـﮧ بـآیـב مـنتظـِر مـﮯمـآنـבﮮ و گـآهـﮯ آنقـَבر مـنتظـِر مـﮯمـآنـﮯ ڪـﮧ مـﮯفهمـﮯ زوבتـر از ایـטּها بایـב فـراموش مـﮯڪرבﮮ 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 نبردهای زندگی همیشه به نفع قویترین ها پایان نمی پذیرد بلكه دیر یا زود برد با آن كسی است كه بردن را باور دارد . 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 نصیحت مولانا: گشاده دست باش، جاري باش و كمك كن .... چون رود باشفقت و مهربان باش .... چون خورشيد اگر كسي اشتباه كرد آن را بپوشان .... چون شب وقتي عصباني شدي خاموش باش ... چون مرگ متواضع باش و كِبر نداشته باش ... چون خاك بخشش و عفو داشته باش .... چون دريا اگر ميخواهي ديگران خوب باشند، خودت خوب باش .... مانند آيينه. 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺭﻩ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ ﺑﮕﯿﺮﯼ ﻋﻤﺮﺕ ﺑﻪ ﻫﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﻧﮕﯿﺮﯼ ﺑﺸﻨﻮ ﺍﺯ ﭘﯿﺮ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﭘﻨﺪ ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﯼ شیخ بهایی 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دوانتهای چوبی می بست…چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد. یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هربار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت. مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواندنصف وظیفه اش را انجام دهد. هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است. کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند : ” از تو معذرت می خواهم. تمام مدتی که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای…فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای. ” مرد خندید و گفت: ” وقتی برمی گردیم با دقت به مسیر نگاه کن. ” موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده…سمت خودش… گل ها و گیاهان زیبایی روییده اند. مرد گفت: ” می بینی که طبیعت در سمت تو چقدر زیباتر است؟ من همیشه می دانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم. این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها آب می دادی. به خانه ام گل برده ام و به بچه هایم کلم و کاهو داده ام. اگر تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را بکنی؟ “ 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 بعضی از آدما یه کارایی میکنن که تو نه ازشون ناراحت میشی نه عصبانی میشی نه متنفر! فقط به یه نقطه خیره میشی با خودت میگی:"واقعا نمیفهمه؟” [سروش کلهر] 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 باد می وزد … میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی تصمیم با تو است . . . 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 آن روز ها گنجشک را رنگ می کردند و جای قناری می فروختن این روز ها هوس را رنگ می کنند و جای عشق می فروشند آن روزها مال باخته می شدی و این روز ها دلباخته . . . 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند. پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیرزن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت. این بگو مگوها همچنان ادامه داشت تا اینکه یک روز پیرمرد برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل می کند ضبط صوتی را آماده کرد و شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط کرد. پیر مرد صبح از خواب بیدار شد و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش رفت و او را صدا زد، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته بود! از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او بود! قدر کسایی که به زندگیتون معنا میدنو بدونید تا دیر نشده... 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 غمگین ترین جای خاطره اونجاییه که کم کم احساس میکنی چهرش داره از یادت میره.....! 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 میدانید ... !؟ حالا که فکر مے کنم می فهمم ... بعضے ها ... همان بـــــعـــــــــضے هــ ـــ ـــا بمانند خیلـــــــــــــی بهتر است ... 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 امروز خاطراتت را سوزاندم اما! بوی خوش هیزمش بیقرارم کرد؛ اتفاق تازه ای نیست!! دوباره “دل تنگت” شدم… 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 یه وقتایی جلو پامون رو درست نگاه نمی کنیم، زمین می خوریم، زانومون زخمی میشه، چشامون اشکی... حواسمون نیست، راه رو اشتباه میریم، گم میشیم، بغض میاد تو گلومون و چشامون آتیش میگیره... آدمای زندگیمون رو اشتباه انتخاب میکنیم، هی رو بدی کردناشون چشم میبندیم تا اینکه چشم وا میکنیم می بینیم درست روزایی که باید باشن، نیستن... حسرت نبودنشون اشک میشه و شُره میکنه از چشامون... میدونی چی میخوام بگم؟! میخوام بگم بعضی وقتا، "اشک تاوانیه که چشما باید بابت درست ندیدن بدن..." #ریحان_دال 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 دنـــــیـــــــا: بازی هایت را سرم درآوردی گرفتنی ها را گرفتی دادنی ها را ندادی حسرت ها را کاشتی زخم ها را زدی دیگر بس است چون چیزی نمانده ، بگذار بخوابم محتاج یک خواب بی بیدارم.. 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 همیشــــــــــــــه در سختی ها به خودم میگفتم : این نیز بگذرد .... هنـــــــــــــوز هم میگویم ! امـــــــــــــــــا .... حال میـــــــدانم ؛ آنچه میگذرد عـــــــــــــــــــــــمرِ من است ، نه ســـــــــختی ها ... !!! 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 زندگی به زیبایی همین مدادرنگی هاست! می تونی از شادترین رنگ ها شروع کنی نگاهِ مهربونتُ صورتی کن با رنگِ سبز؛ اندیشه تُ زیبا کن به خاطراتِ قشنگت؛ رنگِ نارنجی بزن با رنگِ آبی؛ آسمونِ دلتُ رنگ,آمیزی کن با رنگِ زرد؛ قلبِ مهربونتُ طلایی و درخشان کن با رنگِ قرمز؛ حرارتِ بیشتری به مهر و دوستیمون بده رنگ بزن به زندگيت نذار تا آخر عمر برفك زندگي سياه و سفيد رو تحمل كني رنگ بزن ...... 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 در مکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته و انسانها به دور خویش می گردند... در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا بود... حسین پناهی 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 همیشه غروب دریا برام یه "دلتنگی" خاص داشته درعین زیبایی وقتی خورشید آخرین پرتوهای عاشقش رو روی تن گرم دریا رها میکنه و آسمون که آبی بی انتهاش رو چه بی ادعا پیشکش دریا کرده و دریا که با همه اینها عاشقانه ساحل رو می پرسته و چه بی غرور خودش رو در آغوش ساحل میندازه .همیشه وقتی به دریا نگاه می کنم، مطمئن هستم که اونقدر مهربون هست که بشه کنارش ایستاد و از زیبایی و شکیبایی و شعری که درش هست لذت برد.میدونی اگه دل به دریا بدی آسمون دلت آبی میشه و اون وقت آبی آسمون پیش چشمات تبدیل به بیکرانی میشه که بالهات رو به پرواز تشویق می کنه و این آغازی میشه تا اهل آسمون بشی و زمین بشه خونه دوم تو.دل به دریا که بدی هوای دلت بوی بارون میگیره اون وقت همیشه حس ناب باریدن در تو تازه است هر وقت دلم از همه کس و همه جا می گیره وقتی دیگه حتی از خودم هم خسته هستم میرم به خلوت دریا و ساحلش کفشهام رو در میارم آن وقت که حرکت شن های دریا رو زیر پام حس میکنم وقتی موجهای دریا خودشون رو بی غرور زیر پاهام رها میکنن نسیمی که منو درخودش می پیچه و احساس سرما ئیکه همهوجودم رو میگیره میایستم یه گوشه ساحل و چشمام رو میبندم و فقط گوش میدم........................ 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 خدا گفت: ببرینش جهنم، شخص برگشت نگاهی به خدا کرد، خدا گفت:او را به بهشت ببرین! فرشتگان سوال کردند چرا؟ پاسخ آمد چون او هنوز به من امیدوار است. 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 من نمی گویم هـــزار شـــــــــکست خورده ام من می گویم فهمیده ام هزار راه وجود دارد که می تواند باعــــــــث شــــــکست شــــــــــــود (توماس ادیسون) 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 کوچه های قدیمی را باریک می ساختند تا آدمها به هم نزدیکتر شوند ** حتی در یک گذر ** اکنون چقدر آواره ایم در این همه اتوبان پهن .... 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 23 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، 2020 اسمش را میگذاریم؛ دوست مجازی اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد وقت میگذارد برایم، وقت میگذارم برایش نگرانش میشوم دلتنگش میشوم وقتی در صحبت هایم، به عنوانِ دوست یاد میشود مطمئن میشوم که حقیقی ست هرچند کنار هم نباشیم هرچند صدای هم را هم نشنیده باشیم، من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم هرکجا که باشد... 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 24 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اسفند، 2020 مقـصــ ב .. مـآلــﮧ شَهــر قصـﮧے بـَـچـﮧگـے هـآستــ ... בنيـآے آבمــ بـُزرگـهــآ ... فَقَطـ جـآבه בآرב ... 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 24 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اسفند، 2020 چیـزی نمیـخـوآهَم جـز . . . یـکــ اتــآقِ تـآریک یـکـ مـوسیقـے بے کَلآم یـکـ فنجـآن قهـوه بـهـ تَلخـی ِ زهـر ! وَ خـوآبـے بـه آرآمـے یـکــ مـَرگ هَمیشـگـے... 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
sAmaR! ارسال شده در 24 اسفند، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 اسفند، 2020 چــه دمــدمــے مـزاج شـده احـساســم گـــاهـے آرام . . . گـــاهـے بــارانـے . . . چه بـے ثـبـاتــم بـے تـ ـ ـو!!!! 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .