*Niloof@r* ارسال شده در 18 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، 2020 هر فردی می تواند در آن واحد، عاشق چند نفر باشد، همان غم و اندوه عاشقی را با هر يك از آنها احساس كند ولی به هيچ يك از آنان خيانت نورزد . ... فلورنتينو در حالی كه روی اسكله قدم می زد و اين افكار را در ذهن می پروراند، دچار خشمی ناگهانی شد و زمزمه كرد... انگار قلب من ، بيشتر از يك فاحشه خانه ، اتاق دارد ...! عشق سالهای وبا_گابریل گارسیا مارکز 8 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 18 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، 2020 حرف که نمی زنم از خودش نمی پرسد این بنده خدا که لال نبود چرا یک دفعه این طور شد؟ راحت تر است فکر کند زن ها بعضی وقت ها کم حرف می شوند. به خودش زحمت نمی دهد ببیند توی دل من چه خبر است. رویای تبت_فریبا وفی 9 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 18 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، 2020 اگر بیشعورها عاشق می شوند فقط به یک دلیل است: می خواهند در هیچ چیز کم نیاورند از جمله عشق ! بیشعوری_خاویر کرمنت 7 2 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 18 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، 2020 اشتباه اول من این بود که به تو اعتماد کردم . اشتباه دوم من این بود که عاشقت شدم . اشتباه سوم من این بود که فکر می کردم با تو خوشبخت می شم . اشتباه بعدی من این بود که تو رو صد بار بخشیدم. اشتباه هزارم من این بود که هیچ وقت خودم رو از پنجره پرت نکردم بیرون . هنوز هم دارم اشتباه می کنم که با تو حرف می زنم ! تهران در بعد از ظهر_مصطفی مستور 9 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 18 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، 2020 هلیای من ! به شکوه آنچه بازیچه نیست بیندیش من خوب آگاهم که زندگی یک سر ، صفحه ی بازیست من خوب میدانم اما بدان که همه کس برای بازیهای حقیر آفریده نشده است مرا به بازی کوچک شکست خوردگی مکشان به همه سوی خود بنگر و بازمیگویم که مگذارزمان ، پشیمانی بیافریند به زندگی بیندیش با میدان گاهی پهناور و نامحدود به زندگی بیندیش که میخواهد باز بازیگرانش را با دست خویش انتخاب کند به روزهای اندوهباری بیندیش که تسلیم شدگی را نفرین خواهی کرد و به روزهائی که هزار نفرین ، حتی لحظه ای را بر نمیگرداند تو امروز بر فرازی ایستاده ای که هزار راه را میتوانی دید و دیدگان تو به تو امان میدهند که راه ها را تا اعماقشان بپائی در آن لحظه ای که تو یک « آری » را با تمام زندگی تعویض میکنی ، در آن لحظه های خطیر که سپر می افکنی و میگذاری دیگران به جای تو بیندیشند ، در آن لحظه هائی که تو ناتوانی خویش را در برابر فریاد های دیگران احساس می کنی ، در آن لحظه ای که تو از فراز ، پا در راهی می گذاری که آنسوی آن اختتام تمام اندیشه ها و رویاهاست ، در تمام لحظه هائی که تو میدانی ، می شناسی و خواهی شناخت ، به یاد داشته باش. بار دیگر شهری که دوست می داشتم_نادر ابراهیمی 9 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
mahi.goli ارسال شده در 18 شهریور، 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، 2020 دیگر بهراستی میدانستم که درد یعنی چه. درد به معنای کتک خوردن تا حد بیهوش شدن نبود. بریدن پا بر اثر یک تکه شیشه و بخیه زدن در داروخانه نبود. درد یعنی چیزی که دل آدم را در هم میشکند و انسان ناگزیر است با آن بمیرد بدون آن که بتواند رازش را با کسی در میان بگذارد. دردی که انسان را بدون نیروی دست و پاها و سر باقی میگذارد و انسان حتی قدرت آن را ندارد که سرش را روی بالش حرکت دهد. #ژوزه_مائورو_ده درخت زیبای من 7 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 18 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 18 شهریور، 2020 خیال مرا گم نکنی.. تنها می شویم! سلام. میدانی؛ تنهایی، همیشه آدم را بزرگ نمیکند گاه آدم را خام میکند وُ گاه خار گاهی آدم را هُل میدهد به ناکجا میاندازد به ناچار میبرد آدم را به هرجا میبرد به هرچه میکشد میدانی، همیشه تنهایی علامت بزرگی نیست همیشه علامت درخود بودن و با خود خلوت کردن و بیتعارف با خود حرفیدن نیست علامتِ علاقه به قبل گذشته، حال، آینده نیست تنهایی اشارهیِ خوبی به دوستت دارم وُ پایِ تو ماندهام نیست اشارهبه دور به نزدیک اشاره به هیچ نیست! تنهایی محصولِ خستهگیست محصولِ دلواپسی تنهایی ادایِ بیهودهیِ سیاهست سبز نیست آبی نیست تنهایی، رنگی نیست نگرانم علاقه نگرانم مبادا خیالِ مرا گم کنی تنها میشویم! افشین صالحی 9 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 20 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، 2020 .وقتی که دوست بیشعور است انتظار دارند همیشه یادتان باشد که دوستی با آنها افتخار بزرگی است و برای حفظ آن باید متحمل رنج و زحمت شوید ! .بیشعوری ربطی به سواد ندارد، به رفتار آدم ربط دارد. حتی بعضی از بیشعور ترین افراد ، کسانیاند که متخصص محسوب میشوند ! .بهترین راه برای سرو کار داشتن با بیشعور تمام عیار آن است که تا حد امکان با آن ها سرو کار نداشت ! .بزرگترین معضل در کار کردن با بیشعورها، این است که محال است پا روی دم آدم نگذارند ! .یکی از خصلتهای این بیشعورها این است که خود را چنان برگزیده خداوند میدانند که حتی هاله نورانی دور سرشان را هم میبینند !!! بیشعوری_خاویر کرمنت 10 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 20 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، 2020 ... سال ها پیش از زبان شیرین مرحوم دکتر رضازاده شفق شنیدم که می گفتند: انتـــــــــقاد ورزش ملی ایرانی هاست. هرکس صبح که از خواب برمی خیزد دریک صف طولانی از مردم قرار می گیرد و با باز کردن دستهای خود به دو طرف همۀ کسانی را که پیش روی هستند مورد انتقاد قرار می دهد. غافل از اینکه عده زیادی پشت سر او ایستاده اند و با دست به او اشاره می کنند. اما متأسفانه باید بدانیم که این ورزش ملی جامعه را سالم تر نمی کند چون لبه تیز عیب جویی هرگز متوجه خود انتقاد کننده نمی شود و افزون بر این متأسفانه مردم انتقاد را جانشین اقدام به حساب می آورند...! جامعه شناسی خودمانی_حسن نراقی 10 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 20 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، 2020 ... فکر می کنم هنر اصلی هنر فاصلـــــه هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم و زیاد دور یخ می زنیم. باید یادبگیریم جای درست و دقیق را پیدا و همان جا بمانیم...! دیوانه وار_کریستین بوبن 10 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 20 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، 2020 ... بی خیال سرنوشت شدن یه جورش شجاعته! گفتن اینکه ما سرنوشت ِخودمونو می سازیم یه جور دیوونه گیه! ولی اگه سرنوشت و قبول نداشته باشی زندگی تبدیل می شه به یک عالمه فرصت که از دست دادیشون! اون وقت تو حسرت چیز هایی که نداشتی و می تونستی داشته باشی زمان ِحال و ضایع می کنی...! یک مرد_اوریانا فالاچی 9 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
mahi.goli ارسال شده در 20 شهریور، 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، 2020 و تنهایی روایتیست که نویسنده و گوینده و شنونده و تمامی شخصیتهایش تنها خود آدم برای خود آدم هستند 6 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 21 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 شهریور، 2020 (ویرایش شده) از مترسکی سوال کردم: آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشدهای؟ پاسخم داد: در ترساندن دیگران برای من لذت به یاد ماندنی است، پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمیشوم! اندکی اندیشیدم و سپس گفتم: راست گفتی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم! گفت: تو اشتباه میکنی! زیرا کسی نمیتواند چنین لذتی را ببرد، مگر آنکه درونش مانند من با کاه پر شده باشد! جبران خلیل جبران ویرایش شده 21 شهریور، 2020 توسط *Niloof@r* 10 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 21 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 شهریور، 2020 صدفی به صدف مجاورش گفت: در درونم درد بزرگی احساس میکنم، دردی سنگین که سخت مرا میرنجاند. صدف دیگر با راحتی و تکبر گفت: ستایش از آن آسمان ها و دریاهاست. من در درونم هیچ دردی احساس نمیکنم. ظاهر و باطنم خوب و سلامت است. در همان لحظه خرچنگ آبی از کنارشان عبور کرد و سخنانشان را شنید. به آن که ظاهر و باطنش خوب و سلامت بود گفت: آری! تو خوب و سلامت هستی اما دردی که همسایهات در درونش احساس میکند مرواریدی است که زیبایی آن بی حد و اندازه است. سرگشته_جبران خلبل جبران 10 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 22 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، 2020 همیشه ترسیده ام... همیشه ترسیده ام از اینکه چشم باز کنم و تو نباشی! در افکارم، مخفی ات می کنم اسمت را هیچ کجا بر زبان نمی آورم تا کسی به دوست داشتنت حسادت نکند می بینی! ترس هایم هم کودکانه است اما دوست داشتنت دل بزرگی می خواهد که من دارم و این کودکانه ترین اعتراف دنیاست. مجتبی رمضانی 10 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 22 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، 2020 تو عشق بودی... تو عشق بودی این را از بوی تن ات فهمیدم شاید هم خیلی دیر به تو رسیدم خیلی دیر.. اما مگر قانون این نبود که هر آنچه دیر می آید عاقبت روزی به خانه ی ما خواهد رسید؟ عادت کرده ایم به نداشتن ها و شاید به اندوه آری، تو عشق بودی این را از رفتن ات فهمیدم وگرنه این شهر هرگز این چنین سرسنگین نبود. جمال ثریا 10 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 23 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، 2020 و تو یک روز می فهمی... و تو یک روز مى فهمى بعد از من هر که پرسید عشق چیست به دورها خیره مى شوى و با اشک خواهى گفت عشق به دوست داشتنم مشغول بود و من ندیدمش آنقدر ندیدمش که صداى سالهاى دلتنگیم شد و آنروز من به دوست داشتنت معروف خواهم شد ! امیر وجود 9 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 23 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، 2020 (ویرایش شده) دلم مرد میخواهد نابینا خط بریل بداند فصل به فصل تنم را بخواند بازیهای ادبیام را کشف کند دستش را بگیرم بازو به بازو دنیا را برایش تعریف کنم چشمش شوم عصایش و تمام زشتیهای جهان را برای او از قلم بیندازم. سارا محمدی اردهالی سارا محمدی اردهالی (زاده دی ۱۳۵۴ در تهران) شاعر، کارشناس پژوهشگری علوم اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی و کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی است. او یکی از بنیانگذاران وبگاه آینه است و بعضی شعرهایش را در وبلاگ خود، پاگرد منتشر میکند. ویرایش شده 23 شهریور، 2020 توسط *Niloof@r* 9 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 26 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، 2020 اگر خواهان دیدار کسی هستی که می تواند هر موقعیت ناممکنی را فراهم کند، و دور از حرف ها و باورهای مردم، به تو شادی بخشد، در آینه بنگر، و این واژه ی جادویی را بر زبان آور: "سلام" یادداشتهای مرد فرزانه_ریچارد باخ 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 26 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، 2020 ... بعضی آدم ها جلد زرکوب دارند. بعضی جلد سخت و ضخیم و بعضی جلد نازک، بعضی جلد سیمی و فنری هستند. بعضی اصلاً جلد ندارند. بعضی از آدم ها با کاغذ کاهی چاپ می شوند و بعضی با کاغذ خارجی. بعضی از آدم ها ترجمه شده اند. بعضی از آدم ها تجدید چاپ می شوند و بعضی از آدم ها فتوکپی یا رونوشت آدم های دیگرند. بعضی از آدم ها با حروف سیاه چاپ می شوند و بعضی از آدم ها صفحات رنگی دارند. بعضی از آدم ها عنوان و تیتر دارند، فهرست دارند و روی پیشانی بعضی از آدم ها نوشته اند: حق هرگونه استفاده ممنوع و محفوظ است. بعضی از آدم ها قیمت روی جلد دارند. بعضی از آدم ها با چند درصد تخفیف به فروش می رسند و بعضی از آدم ها بعد از فروش پس گرفته نمی شوند. بعضی از آدم ها را باید جلد گرفت، بعضی از آدم ها جیبی هستند و می شود آن ها را توی جیب گذاشت، بعضی از آدم ها را می توان در کیف مدرسه گذاشت. بعضی از آدم ها نمایشنامه اند و در چند پرده نوشته می شوند. بعضی از آدم ها فقط جدول و سرگرمی و معمّا دارند و بعضی از آدم ها فقط معلومات عمومی هستند. بعضی از آدم ها خط خوردگی دارند و بعضی از آدم ها غلط چاپی دارند. بعضی از آدم ها زیادی غلط دارند و بعضی غلط های زیادی! از روی بعضی از آدم ها باید مشق نوشت و از روی بعضی از آدم ها باید جریمه نوشت. و با بعضی از آدم ها هیچ وقت تکلیف ما روشن نیست. بعضی از آدم ها را باید چند بار بخوانیم تا معنی آن ها را بفهمیم و بعضی از آدم ها را باید نخوانده دور انداخت. بعضی از آدم ها قصّه هایی هستند که مخصوص نوجوانان نوشته می شوند و بعضی مخصوص بزرگسالان. بعضی از آدم هایی که مخصوص نوجوانان نوشته می شوند خیلی کودکانه و سطحی هستند...! بی بال پریدن_قیصر امین پور 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 26 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، 2020 زمانی که استالین فوت کرد خروشچف جانشین او در کنگره حزب کمونیست شروع به بازگویی جنایات استالین کرد. همه حاضرین تعجب کرده بودند که چگونه یک رهبر از رهبر پیشین این چنین تند انتقاد میکند، در حین سخنرانی که سالن مملو از جمعیت بود ناگهان فردی خطاب به خروشچف فریاد زد: پس تو آن زمان کجا بودی؟ سالن ساکت شد خروشچف رو به جمعیت گفت: چه کسی این سوال را پرسید؟ هیچکس جواب نداد دوباره گفت: کسی که این سوال را کرد بایستد اما هیچ کس بلند نشد. خروشچف در حالی که لبخند بر لب داشت گفت: در آن زمان من جای تو نشسته بودم! خاطرات من_خروشچف 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 26 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، 2020 زنان اگر مجبور شوند، روی دیوارهای زندان آسمان آبی را نقاشی خواهند کرد. اگر پارچه های زخم بندی سوزانده شود، پارچه های بیشتری خواهند بافت. اگر خرمن ها نابود شوند، بذرهای بیش تری خواهند پاشید. آنجا که دری نیست، زنان در خواهند ساخت و آن را باز خواهند کرد و از آن عبور خواهند کرد و به راه های جدید و زندگی های جدید گام خواهند نهاد. زنانی که با گرگها می دوند_کلاریسا پینکولا استس 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 26 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، 2020 تا زنده بود، از زندگی بیزاریش می آمد...دلش می خواست وقتی که مرد، دیگر به دنیا بر نگردد...حتی به بچه هایش سپرده بود او را در تابوتی پولادی سمنت و ساروج کنند تا کرم و خراطین و افعی به گورش راه نبرند و از گوشت و کثافتش تغذیه نکنند و اجزای تجزیه شده ی لش او را به دنیای زنده ها بر نگردانند. ... تا زنده بود و میان زنده ها می گشت این طور بود. دلش نمی خواست پس از مرگ با شیره ی نباتی یک علف هرز، یک شو که، یک خارخسک، یک گوساله، یک تخم و ترکه ی آدمیزاد چرا شود، به گوشت گرم و زنده و قرمز مبدل شود تا دوباره از نیش سوء زن و نیش زن و نیش زندگی تاثر بگیرد... تا زنده بود...بله. اما فقط تا زنده بود!.... درها و دیوار بزرگ چین_احمد شاملو 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 26 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، 2020 نابینائی در شب تاریک چراغی در دست و سبوئی بر دوش در راهی می رفت. فضولی به وی رسید و گفت : ای نادان! روز و شب پیش تو یکسانست و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر، این چراغ را فایده چیست؟ نابینا بخندید و گفت : این چراغ نه از بهر خود است، از برای چون تو کوردلان بی خرد است، تا به من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند. حال نادان را به از دانا نمی داند کسی گرچه دردانش فزون از بوعلی سینا بوَد طعن نابینا مزن ای دم ز بینائی زده زانکه نابینا به کار خویشتن بینا بود بهارستان_عبدالرحمن جامی 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 26 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 شهریور، 2020 زندگی من، وقتی که دختر کوچولو بودم، در انتظار بیهوده ی خود زندگی گذشت. گمان می کردم که یک روز یک دفعه زندگی شروع خواهد شد، و خودش را در دسترس من قرار خواهد داد، مثل بالا رفتن پرده ای، یا شروع شدن چشم اندازی ... هیچ خبری از زندگی نمی شد! خیلی چیزها اتفاق می افتاد، اما زندگی نمی آمد. باید قبول کرد که من هنوز هم همان دختر کوچولو هستم. چون همچنان در انتظار آمدن زندگی هستم ... کاناپه ی قرمز_میشل لبر 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .