*Niloof@r* ارسال شده در 29 مرداد، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، 2020 بیژن : شما چقدر شکسته شدید! دریا : زن ها زود پیر می شن ! می دونین چرا ؟ چون عروسک بازیشون هم جدیه ! روی عمرشون حساب می شه ! از دو سالگی مادرن ! بعد مادر برادرشون میشن ! بعد مادر شوهرشون می شن ! باباشون که پا به سن می ذاره ازشون پرستاریِ یه مادر رو می خواد ! گاهی حتی مادر مادرشون هم میشن ! من شوهر نکردم ! ولی مادر مادرم بودم ! مادر پدرم بودم ! مادر برادرم هم بودم ! تازه به همه یِ اینا بچه هایِ به دنیا نیامده ام رو هم حساب کن ! مادر اونا هم بودم. باغ های کندلوس_ایرج کریمی 9 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 29 مرداد، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، 2020 پيرمرد قصهگو : و انسان تنها نشسته بود، غرقه در اندوه. حيوانات نزديكش نشستند و گفتند: "ما دوست نداريم تو را اينگونه غمگين ببينيم. هرچيز كه آرزو داري از ما بخواه." انسان گفت: "ميخواهم تيزبين باشم." كركس جواب داد: "بينايي من مال تو." انسان گفت: "ميخواهم قويدست باشم." پلنگ گفت: "مانند من قدرتمند خواهي شد." انسان گفت: "ميخواهم اسرار زمين را بدانم." مار گفت: "نشانت خواهم داد." و سپس تمام حيوانات هرچه داشتند به او دادند. وقتي انسان همه چيز را گرفت و رفت، جغد به بقيه گفت: "انسان خيلي چيزها ميداند و قادر است كارهاي زيادي انجام دهد. من ميترسم!" گوزن گفت: "ولي انسان هرچه آرزو داشت دارد، ديگر جاي اندوه و ترس نيست." اما جغد جواب داد: "نه. حفرهاي درون انسان ديدم. آنقدر عميق كه كسي را ياراي پر كردن آن نيست. اين همان چيزي است كه او را غمگين ميكند و مجبورش ميكند بخواهد. او آنقدر به خواستن ادامه ميدهد تا روزي هستي ميگويد: من تمام شدهام و ديگر چيزي ندارم پيشكش كنم!" فیلم_Apocalypto 9 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 29 مرداد، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، 2020 اینکه با تو باشم و با من باشی و با هم نباشیم؛ جدایی همین است. اینکه یک خانه ما را در بر بگیرد، اما یک ستاره ما را در خود جای ندهد، جدایی همین است. اینکه قلبم اتاقی باشد خاموش کننده صداها با دیوارهای مضاعف و تو آن را به چشم نبینی، جدایی همین است. اینکه در درون جسمت تو را جستجو کنم. جدایی از صمیم دل و آوایت را در درون سخنانت جستجو کنم و ضربان نبضت را در میان دستت جستجو کنم جدایی همین است. غاده السمان 9 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
! Rez@ ارسال شده در 29 مرداد، 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، 2020 خسته كه ميشى ياد بگير استراحت كنى ، نه اينكه جا بزنی 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 29 مرداد، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، 2020 ره چنان بسته که پرواز ِ نگه در همین یک قدمی، می ماند کورسویی ز چراغی رنجور قصه پرداز شب ظلمانی ست نفسم می گیرد که هوا هم اینجا زندانی ست هوشنگ ابتهاج 9 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 29 مرداد، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، 2020 سوگواران تو امروز خموشند همه که دهان های وقاحت به خروشند همه گر خموشانه به سوگ تو نشستند رواست زان که وحشت زده ی حشر وحوشند همه آه ازین قوم ریایی که درین شهر دو روی روزها شحنه و شب باده فروشند همه باغ را این تب روحی به کجا برد که باز قمریان از همه سو خانه به دوشند همه ای هران قطره ز آفاق هران ابر ببار بیشه و باغ به آواز تو گوشند همه گر چه شد میکده ها بسته و یاران امروز مهر بر لب زده وز نعره خموشند همه به وفای تو که رندان بلاکش فردا جز به یاد تو و نام تو ننوشند همه محمدرضا شفیعی کدکنی 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 29 مرداد، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، 2020 گرگ ها همراه و انسان ها غريب با که بايد گفت اين حال عجيب؟ فریدون مشیری 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 29 مرداد، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، 2020 گر تو آزاد نباشي نه همين غمكده، اي مرغك تنها قفس است گر تو آزاد نباشي همه دنيا قفس است تا پر و بال تو و راه تماشا بسته است هر كجا هست، زمين تا به ثريا قفس است تا كه نادان به جهان حكمروايي دارد همه جا در نظر مردم دانا قفس است. فریدون مشیری 9 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 29 مرداد، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، 2020 داشتم از درد به خود می پیچیدم، همسایه ها گفتند: چقدر قشنگ قر میدهی! و سالهاست رقاص پردرد خیابانهایم. صادق هدایت 10 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
! Rez@ ارسال شده در 29 مرداد، 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، 2020 زمان زود میگذرد بی بی ها هم یک روز نی نی بودند فـقط گذر زمان نقطه هایشان را جا به جا کرده است 5 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 1 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 شهریور، 2020 (ویرایش شده) رامترین نوع بیشعورها، بیشعورهای آبزیرکاهند. البته منظور این نیست که این نوع بیشعورها کمخطرتر از بقیه بیشعورهایند، بلکه منظور این است که زیاد به چشم نمیآیند. بیشعورهای آبزیرکاه با مشاهده واکنش جامعه نسبت به بیشعورهای تمامعیار ترجیح میدهند که پشت نقابی از مهربانی و خونسردی پنهان شوند، اما در عین حال همواره میدانند که چگونه این خنجر غلافشده را بهموقع بیرون بکشند و بدون اینکه هیچکس تصورش را بکند، کار خودشان را بکنند. کتاب_بیشعوری_خاویر کرمنت ویرایش شده 1 شهریور، 2020 توسط *Niloof@r* 9 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 1 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 شهریور، 2020 در باور عشق و شناخت حقیقت آن، مرد ممکن است فریب بخورد؛ اما زن… زن حقیقت عشق را زود تشخیص مى دهد با حس نیرومند زنى، و اگر دبّه در مى آورد از آن است که عشق هم برایش کافى نیست ، او بیش از عشق مى طلبد، جان تو را. کتاب_سلوک_محمود دولت آبادی 10 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 1 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 شهریور، 2020 زن ها، گاهی اوقات حرفی نمی زنند چون به نظرشان لازم نیست که چیزی گفته شود! تنها با نگاهشان حرف می زنند… به اندازه یک دنیا با نگاهشان حرف می زنند. اگر زنی برایتان اهمیت دارد، از چشمانش به سادگی نگذرید! به هیچ وجه… کتاب_سوء تفاهم _سیمون دوبار 9 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 1 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 شهریور، 2020 فقط زندگی در جهانی را تصور کن که در آن آیینه نباشد. تو درباره ی صورتت خیالبافی می کنی و تصورت این است که صورتت بازتاب آن چیزی است که در درون تو است. و بعد وقتی چهل ساله شدی، کسی برای اولین بار آیینه ای در برابرت می گیرد. وحشت خودت را مجسم کن! تو صورت یک بیگانه را خواهی دید و به روشنی به چیزی پی خواهی برد که قادر به پذیرفتنش نیستی: صورتِ تو، خودِ تو نیست. کتاب_جاودانگی_میلان کوندرا 10 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 1 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 شهریور، 2020 مهم ترین درسی که از مادربزرگم آموختم این بود: اگر می خواهی چیزی را نابود کنی، اگر می خواهی صدمه و آسیبی به چیزی برسانی، کافی است آن را محدود کنی، کافی است آن را محصور کنی. آن وقت می بینی که خود به خود خشک می شود، پژمرده می شود و می میرد! کتاب_بعدازعشق_الیف شافاک 10 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 2 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 شهریور، 2020 اگر ثروتمند نيستي مهم نيست،بسياري از مردم ثروتمند نيستند اگر جوان نيستي ،همه با چهره ي پيري مواجه مي شوند اگر تحصيلات عالي نداري با كمي سواد هم مي توان زندگي كرد اگر سالم نيستي ، هستند افرادي كه با معلوليت و بيماري زندگي مي كنند اما اگر عزت نفس نداری برو بمیر که هیچ نداری...! کتاب_یک دقیقه برای خودم_اسپنسر جانسون 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 2 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 شهریور، 2020 چه قدر خوب است که برای تاسف خوردن به حال خودمان نیز زمان مشخص و محدودی در نظر بگیریم. چند دقیقه اشک بریزیم و بعد به استقبال روزی برویم که در پیش رو داریم موری به طور تمام وقت روی صندلی چرخدار می نشست. و با این حال پر از فکر بکر و نکته بود. مطالبش را روی هر چه به دستش می رسید یادداشت می کرد. باورهایش را به رشته تحریر در می آورد. درباره زندگی در سایه مرگ می نوشت : «آن چه را می توانید انجام دهید و آن چه را نمی توانید بپذیرید» «بپذیرید که گذشته هر چه بوده گذشته، گذشته را انکار نکنید» «بیاموزید تا خود و دیگران را ببخشایید» «هرگز خیال نکنید فرصتی از دست رفته است» کتاب_سه شنبه ها با موری_میچ البوم 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 2 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 شهریور، 2020 * همیشه داشتن و از دست دادن به مراتب آدم را بیشتر ناراحت میکند تا این که از اول نداشته باشد . * فقط یک گناه وجود دارد و آن دزدی است .. دروغ که بگویی حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی. * ناراحت شدن از یک حقیقت بهتر از تسکین یافتن با یک دروغ است . * او گفت : خیلی می ترسم و من گفتم : چرا؟ و او گفت : چون از ته دل خوشحالم دکتر رسول . خوشحالی این شکلی وحشتناک است . ازش پرسیدم : چرا؟ و او گفت : وقتی دست سرنوشت بخواهد چیزی را ازت بگیرد ، می گذارد این طور خوشحال باشی. * بعضی از قصه ها نیازی به گفتن ندارند . کتاب_بادبادک باز_خالد حسینی 9 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 4 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، 2020 دستهایت را بی بهانه به من بسپار دستهایت را بی بهانه به من بسپار، روی یک ریل با من همقدم شو، تو آن سو من این سو، می خواهم عاشقانه تا انتهای ریل با تو باشم. می دانم یک ریل همیشه یک خط موازیست، می دانم تقاطع ندارد، می دانم جفت شدنی در کار نیست، من فقط به این دلخوشم که قراراست به موازات تو قدم بردارم... ناشناس 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 4 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، 2020 (ویرایش شده) پرنده خارزاز در افسانه ها آمده است که پرنده ای تنها یک بار در عمر خود می خواند و چنان شیرین می خواند که هیچ آفریده ای بر زمین به پای او نمی رسد .از همان دم که از لانه خود بیرون می آید در پی آن می شود که شاخه های پر خاری بیابد و تا آن را نیابد آرام نمی گیرد. آنگاه همچنان که در میان شاخه های وحشی آواز سر می دهد بر درازترین و تیزترین خار می نشیند و در حال مرگ با آوازی که از نوای بلبلان و چکاوکان فراتر می رود رنج جان کندن را زیر پا می گذارد .آوازی آسمانی که به بهای جان او تمام می شود .همه عالم برای شنیدن آوازش بر جای خود میخکوب می شوند و خداوند در ملکوت آسمان لبخند می زند. آخر تا رنجی گران نباشد گنجی گرانبها یافت نگردد... باری آن افسانه چنین میگوید... کتاب_پرنده خارزار _کالین مک کالو ویرایش شده 4 شهریور، 2020 توسط *Niloof@r* 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 4 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، 2020 این که به تو نمی رسم حرف تازه ای نیست این که به تو نمیرسم حرف تازهای نیست مسیر آمدن و رفتن تو را آنقدر آمدم و دست خالی برگشتم که کفشهایم از التماس نگاهم شرمنده شدند! این که دیگر نمیآیی و من بیهوده این لحظههای خسته ملول را انتظار میکشم تا شاید فردایی بیاید که تو دوباره برگردی چیز کمی نیست و تو هیچ گاه برنمیگردی تا ببینی اینکه هیچ کس نمیداند من در انتهای سکوت حنجره ام آوازهای قدیمی تو را به سوگ نشستهام و لحجه دروغین نفرتم روی لحظههای خوش گذشتهام چنبر زده درد کمی نیست خورشید هیچ گاه در سرزمین یخبندان قلب تو طلوع نکرد نتابید و دریاچه قطبی چشمان تو را آب نکرد هیچ پرنده ای روی شاخههای دلت ننشست، نخواند و نپرید و من بیهوده در انتظار آخرین معجزه بودم و چه دیر فهمیدم.....!؟ 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 4 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 شهریور، 2020 منم آن شکسته سازی... ز چه جوهر آفریدی، دل داغدار مارا؟ که هزار لاله پوشد، پس از این مزار ما را تن ماچرا بسوزی که تو خود این گناه کردی تو که بوسه گاه کردی لب پرشرار ما را چه کنم جز این که گویم «بنِگر به لطف بنْگر دل گرمسوز ما را، رخ شرمسار ما را»؟ ز سرشک نم فشاندم، به بنفشه زار ِ دوری که ز بوته ها بچینی، گل انتظار ما را چو نسیم ِ آشنایی، ز کدام سو وزیدی؟ تو که بی قرار کردی، همه لاله زار ما را منم آن شکسته سازی، که توأم نمی نوازی چه فغان کنم ز دستی، که گسسته تار ما را ز کویر ِ جان سیمین، نه گل و نه سبزه روید دل رنگ و بو پسندت، چه کند بهار ما را؟ سیمین بهبهانی 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 6 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، 2020 از میان همه شغل های جهان عاشقی را برگزیدم که شغلی تمام وقت است کارفرمایی به جز خداوند ندارم وهمکارم با درخت که می روید و با خورشید که می تابد و با زمین که می گردد همه روزها روز عشق است و نه پنج شنبه ها تعطیلم و نه جمعه ها شغلم حقوق ثابتی ندارد بیمه و بازنشستگی هم اما تا بخواهی مزایا دارد و چه مزیتی از آن بالاتر که کارمند کوچکی باشی در سازمانی که خدا اداره اش می کند عرفان نظرآهاری 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 6 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، 2020 همیشه باید فاصله ات را با بعضی آدم ها حفظ کنی آن ها وقتی توی ویترینند جذاب ترند تو وقتی پشت شیشه باشی در امان تری اگر سعی کنی نزدیکشان شوی خیلی چیزها می فهمی در مورد جنسشان قد و اندازه شان هویتشان ضربه می خوری دلخور می شوی ناامید می شوی یادت باشد بعضی آدم ها فقط به دردِ از دور تماشا شدن می خورند پریسا زابلی پور 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
*Niloof@r* ارسال شده در 6 شهریور، 2020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 شهریور، 2020 زندگى قبل از هرچیز زندگىست گل مىخواهد ، موسیقى مىخواهد زیبایى مىخواهد زندگى حتى اگر یکسره جنگیدن هم باشد خستگى در کردن مىخواهد عطر شمعدانىها را بوییدن مىخواهد خشونت هست ، قبول اما خشونت ، اصل که نیست زایده است ، انگل است ، مرض است ما باید به اصلمان برگردیم زخم را که مظهر خشونت است با زخم نمىبندند با نوار نرم و پنبه پاک مىبندند با محبت ، با عشق نادر ابراهیمی 8 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .