رفتن به مطلب

زندگی خاطره آمدن و رفتن ماست...


sAmaR!

ارسال های توصیه شده

چــه دمــدمــے مـزاج شـده احـساســم

گـــاهـے آرام . . .

گـــاهـے بــارانـے . . .

چه بـے ثـبـاتــم بـے تـ ـ ـو!!!!

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • پاسخ 350
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

مجازی شادیـــــــم،...
 

مجــــــازی عاشـــــق میشویم،....

 

مجــــــــــازی یکــــدیــــگر را دلــــــداری میــــدهیــــــم...

 

امــــــــــــا ....

 

واقـــــــــعــــی تنـــــــهایــــــیـــــم،....

 

واقــــــــــعــــی درد میـــــکشــــــــــیـــم،....

 

و واقـــعـی از عــشـــــق هـای مجـــازی لـــــطـــمـــه میــــــخـــــوریـــم...

ویرایش شده توسط sAmaR!
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

پیشانی أر زِ داغ گناهی سیه شود


بهتر زِ داغ مُهر نماز از سرِ ریا


نام خُدا نبردن از آن بِه که زیر لب


بهرِ فریب خلق بگویی خدا خدا...


 " فـروغ "

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 پבر و پسر בاشتن صحبت میڪرבن . . . 
 پבر בستشو مینבازه בوره گرבنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟ 
 پسر میگه : من ! 
 پבر میگه : پسرم من شیرم یا تو ؟؟ ! 
 پسر میگه : بازم من شیرم ! 
 پבر عصبے مشه בستشو از رو شونه پسرش بر میבاره میگه : من شیرم یا تو !؟ 
 پسر میگه : بابا تو شیرے ! 
 پבر میگه : چرا بار اول و בوم گفتے من פالا میگے تو ؟ 
 پسر گفت : آخه בفعه هاے قبلے בستت رو شونم بوב فڪر ڪرבم یه ڪوه پشتمه اما פالا . . . 
 به سلامتے هرچے پבره . . .
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چهار فصل دلم پاییزیست...

دیگر گرمای تابستان

سپیدی زمستان

طراوت بهاری را نمی یابم و من همچنان غرق تو میشوم...

در اندوه برگ های پاییزی!!!

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خوشبینی،

آهنربای خوشبختی است؛

اگرمثبت باشید ومثبت بمانید،

انسان ها و اتفاقات مثبت به سوی

شما جذب خواهند شد…

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

عشق مثل نواختن پیانو است،

ابتدا باید نواختن را بر اساس

قواعد یاد بگیری…

سپس بايد قواعد را فراموش کنی

و با قلبت بنوازی!

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کاش زندگی از آخر به اول بود…

پیر بدنیا می آمدیم…

آنگاه در رخداد یک عشق جوان میشدیم

سپس کودکی معصوم می شدیم و در

نیمه شبی با نوازش های مادر آرام میمردیم…

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

98285674765780108855.gif
 
ببـــار بـــاران

یــاریم کن وبپوشـــان اشکــهایم را


نمیدانم تو بیشتر دلتنگی یا من؟ تو همراه دلتنگی هایت

فریاد میزنی

اما من محکوم به سکوتم، این است فرق من و تو...
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

%D8%B9%DA%A9%D8%B3_%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%B3%DB%8C_%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1_%D8%AA%D9%86%D9%87%D8%A7_(1).png

 

خسته ام . . . خوابم می اید که بیداری نداشته باشد . . .

 

رفتنم می اید که برگشتن نداشته باشد . . . نبودنم می اید که

 

بودن نداشته باشد . . . غروبم می اید که طلوع نداشته باشد

 

. . . سکوتم می اید که حرف نداشته باشد . . .

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

درختان می گویند بهار
پرندگان می گویند ، لانه
سنگ ها می گویند صبر
و خاک ها می گویند مصاحب
و انسان ها می گویند «خوشبختی»
امّا همه ی ما در یک چیز شبیهیم ،
در طلب نور !
ما نه درختیم
و نه خاک .
پس خوشبختی را با علم به همه ی ضعف هامان در تشخیص ،
باید در حریم خودمان جستجو کنیم ...
حسین پناهی

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

جودی!
کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.
دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. ...
جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم.
هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود.
پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم.

دوست دار تو : بابالنگ دراز

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

بردباری آدمیزاد هولناک‌ست.

از استیصالش بزرگ‌تر، فراگیرتر، ترسناک‌تر.

از امیدش جان‌فرساتر.

خیلی وقت بود فکر می‌کردم از امید فرساینده‌تر داریم؟ امروز پیدایش کردم.

بردباری؛صبرِ کشنده. این تاب آوردن لعنتی.

 

"آیدا کارپه"

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ،
 
ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺷﻲ ﻧﺪﺍﺭﻡ ..

ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﺭﺩﻡ،
 
ﻛﻪ ﺗﺎ ﺳﺒﺰ ﺷﺪﻥ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﻢ،
ﻣﺠﺎﻟﻲ ﻧﺪﺍﺭﻡ .....
 
ﺣﺎﻝ ﻛﻪ ﺳﻴﺎﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻱ ﻣﺮﺍ،
 
ﺩﻳﮕﺮ ﻧﻴﺎ ..!
 
ﺗﻦ ﺑﻪ ﺳﭙﻴﺪﻱ ﺑﺮﻑ ﺳﭙﺮﺩﻥ،
 
ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻧﻲ ﺍﺳﺖ،
 
ﻛﻪ ﺗﺎﺭ ﺩﻳﺪﻩ ﺷﻮﻡ . .
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برکه اي در همين نزديکي ست
با نيلوفري در آن
در انتظار ديدار ساحل
آه
چه انتظاري عبث
هرگز نشود اين ديدار
تا زماني که اشک برگهايش در برکه جاريست
نرسد به ساحل...

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اگر پرنده را به قفس بیندازی،

مثل این است که پرنده را قاب گرفته باشی!

و پرنده ی قاب گرفته، فقط تصور باطلی از پرنده است...

منت آب و دانه بر سر او مگذار و امنیت و رفاه را به رخ او نکش...

عشق، طالب حضور است و پرواز،

نه امنیت و قاب ...

ویرایش شده توسط sAmaR!
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

هر از گــــــــــــــاهی،

با خواهرت ،
شوخی کن،
دستش بنداز،
بغلش کن،
برو پشت در قایم شو و بترسونش.

داداشتو ،
محکم بزن به سَر شونش،
هواشو داشته باش.

مامانتو ،
قلقلک بده تا از خنده نتونه حرف بزنه،
کاری کن پیش دوستاش پُزتو بده،
کیف کنه از داشتنت.

باباتو ،
بغل کن،
چاییشو تو بده دستش،
بگو برات از تجربه هاش بگه،
بشین پای حرفش،
درد دلش !!!

دوستت،
اگه تنهاست،
اگه غم داره تو دلش،
اگه میبینی زل زده به مانیتورش و هر از گاهی میخنده،
از اون تلخاش،
تو هواشو داشته باش،
تو تنهاش نذار...

باور کن،
روزی هــــــــــــــزار بار میمیره،
کسی که فکر میکنه برای کسی مهم نیست...

هوایِ همو داشته باشیم،
شاید بهـــــــــــتر بشه
شاید یه روز دیگه وقت نباشه 'اون شخص نباشه 'دیدنش آرزوت بشه!

وقت کمه !

زندگی کوتاست.....

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

وقتی از خستگی هایِ روزگار
پناه بردی به هر کسی
لااقل
خوب نگاه کن ببین
از سرِ اعتیاد آمده است
یا از سرِ اعتماد

حسین پناهی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

يادمان باشد از اين پس جفايي نكنیــم
گر چه در خويش شكستيم صدايي نكنيــــم
خود بتازيم به هر در كه از دوست رســد
بهر بهبود ولي نكو دوايي نكنيــــــــــم
پر پروانه شكستن هنر انســان نيســــت
گر شكستيم زغفلت من و مايي نكنيـــــم
يادمان باشد سر سجاده عــــــــــــشق
جز براي دل معشوق دعايي نکنيــــــــم
يادمان باشد اگر شاخه گلي چيديـــــم
وقت پر پر شد نش سوزو نوايي نكنيــــم
گر كه دلتنگ از اين فصل غريبانه شديم
تا بهاران نرسيده است هوايي نكنيـــــم
يادمان باشد اگر خاطرمان تنـــــها شد
طلب عشق زهر بي سرو پايي نكنيـــــــم
جان فشاني هنر بارز مردان خداســــــت
يادمان باشد از اين كار ابايي نكیـــم

 

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

1-هر شب ما به رختخواب میرویم،‌ ما هیچ اطمینانی نداریم که فردا صبح زنده بر می خزیزیم، با این حال ساعت را برای فردا کوک می کنیم.« این یعنی اُمید»
2ـ کودکی یکساله ای را تصور کنید، زمانی که شما او را به هوا پرتاب می کنید، او می خندد، چرا که او می داند که شما او را خواهید گرفت.«این یعنی اعتماد»
3ـ روزی تمام روستایی ها تصمیم گرفتند تا برای بارش باران دعا کنند، در روزی که برای دعا همگی دور هم جمع شدند،تنها یک پسر بچه با خود چتری داشت.«این یعنی ایمان»

♥این‌ها را برایتان خواستارم♥
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • SARDAR موضوع را مهم کرد

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...