رفتن به مطلب

زندگی خاطره آمدن و رفتن ماست...


sAmaR!

ارسال های توصیه شده

یه وقتایی‌ جلو پامون رو درست نگاه نمی کنیم، زمین می خوریم، زانومون زخمی میشه، چشامون اشکی...

حواسمون نیست، راه رو اشتباه میریم، گم میشیم، بغض میاد تو گلومون و چشامون آتیش میگیره...

آدمای زندگیمون رو اشتباه انتخاب میکنیم،

هی رو بدی کردناشون چشم میبندیم تا اینکه چشم وا میکنیم می بینیم درست روزایی که باید باشن، نیستن...

حسرت نبودنشون اشک میشه و شُره میکنه از چشامون...

میدونی چی میخوام بگم؟!

میخوام بگم بعضی وقتا،

"اشک تاوانیه که چشما باید بابت درست ندیدن بدن..."

#ریحان_دال

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • پاسخ 350
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

در روزگاری زندگی میکنیم کـه

 

هَرزگی “مـُـــــد” اســت

 

 

بی آبرویــی “کلاس” اســـت

 

 

مَســـــتی و دود “تَفـــریــح” اســـت

 

 

رابطه با نامحرم “روشــن فکــری” اســت

 

 

گــُـرگ بــودن رَمـــز “مُوفقیت” اســـت

 

 

بی فرهنگی “فرهنگ” است

 

 

پشت به ارزش ها واعتقادات کردن نشانه “رشد ونبوغ” است
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دنـــــیـــــــا:

 

بازی هایت را سرم درآوردی

 

گرفتنی ها را گرفتی

 

دادنی ها را ندادی

 

حسرت ها را کاشتی

 

زخم ها را زدی

 

دیگر بس است چون چیزی نمانده ، بگذار بخوابم

 

محتاج یک خواب بی بیدارم..
ویرایش شده توسط sAmaR!
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

همیشــــــــــــــه

در سختی ها به خودم میگفتم : این نیز بگذرد ....

هنـــــــــــــوز هم میگویم !

امـــــــــــــــــا ....
حال میـــــــدانم ؛

آنچه میگذرد عـــــــــــــــــــــــمرِ من است ،

نه ســـــــــختی ها ... !!!

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

زندگی به زیبایی همین مدادرنگی هاست!

می تونی از شادترین رنگ ها شروع کنی

نگاهِ مهربونتُ صورتی کن

با رنگِ سبز؛ اندیشه تُ زیبا کن

به خاطراتِ قشنگت؛ رنگِ نارنجی بزن

با رنگِ آبی؛ آسمونِ دلتُ رنگ,آمیزی کن

با رنگِ زرد؛ قلبِ مهربونتُ طلایی و درخشان کن

با رنگِ قرمز؛ حرارتِ بیشتری به مهر و دوستیمون بده

رنگ بزن به زندگيت 

نذار تا آخر عمر برفك زندگي سياه و سفيد رو تحمل كني 

رنگ بزن ......

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آری از پشت کوه آمده ام...

 

چه می دانستم این ور کوه باید برای ثروت، حرام خورد؟!

 

برای عشق خیانت کرد

 

برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد

 

برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند

 

وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم

 

می گویند :از پشت کوه آمده!

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

براي دلم گاهي مادري مهربان ميشوم!!!

دست نوازش برسرش ميكشم و ميگويم:

"غصه نخور،ميگذره"

براي دلم گاهي پدر ميشوم!!!!!

خشمگين ميگويم:

"بس كن ديگر بزرگ شده اي"

گاهي هم دوستي مهربان ميشوم...

دستش را ميگيرم و به باغ رويا ميبرم...

اما....دلم از دست من خسته است....

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در مکه دیدم خدا چند سالیست که از شهر مکه رفته

 

و انسانها به دور خویش می گردند...

 

در مکه دیدم هیچ انسانی به فکر فقیر دوره گرد نیست

 

دوست دارد زود به خدا برسد و گناهان خویش را بزداید

 

غافل از اینکه آن دوره گرد خود خدا بود...

 

حسین پناهی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

همیشه غروب دریا برام

یه "دلتنگی" خاص داشته

درعین زیبایی وقتی خورشید
آخرین پرتوهای عاشقش رو روی تن

گرم دریا رها میکنه و آسمون که آبی بی

انتهاش رو چه بی ادعا پیشکش دریا کرده و دریا
که با همه اینها عاشقانه ساحل رو می پرسته و چه بی

غرور خودش رو در آغوش ساحل میندازه .همیشه وقتی به دریا

نگاه می کنم، مطمئن هستم که اونقدر مهربون هست که بشه کنارش
ایستاد و از زیبایی و شکیبایی و شعری که درش هست لذت برد.میدونی اگه دل

به دریا بدی آسمون دلت آبی میشه و اون وقت آبی آسمون پیش چشمات تبدیل به

بیکرانی میشه که بالهات رو به پرواز تشویق می کنه و این آغازی میشه تا اهل

 

آسمون بشی و زمین بشه خونه دوم تو.دل به دریا که بدی هوای دلت بوی


بارون میگیره اون وقت همیشه حس ناب باریدن در تو تازه است هر
وقت دلم از همه کس و همه جا می گیره وقتی دیگه حتی از خودم هم خسته هستم میرم به خلوت دریا و ساحلش

کفشهام رو در میارم آن وقت که حرکت شن های

دریا رو زیر پام حس میکنم وقتی موجهای دریا

 

 

خودشون رو بی غرور زیر پاهام رها میکنن


نسیمی که منو درخودش می پیچه

و احساس سرما ئیکه همهوجودم رو میگیره 

میایستم یه گوشه ساحل

 و چشمام
رو میبندم 


 و فقط گوش میدم........................

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من تا به اینجا رسیده ام اینها را از زندگی فهمیده ام...

فهمیده ام که آدم ها گاهی اوقات انسان را به شگفتی وا می دارند.
فهمیده ام بعضی وقت ها درست همان کسی به تو کمک می کند تا سرپا بایستی که انتظار داشتی تو را به زمین بزند.
فهمیده ام که گرمی، دوستی، محبت و مهربانی پرطرفدارترین کالاهای جهان هستند.
کسی که بتواند آنها را تامین کند هرگز تنهایی را تجربه نخواهد کرد.
فهمیده ام که نباید به گذشته نظر کنی مگر به نیت عبرت گرفتن.
فهمیده ام که باید به گونه ای زندگی کنم که اگر کسی سخن نادرستی در مورد من مطرح کرد هیچ کس حرف او را باور نکند.
فهمیده ام که زندگی مثل دستمال توالت لوله ای است.
هر چه به آخرش نزدیکتر می شود سریع تر می گذرد.
فهمیده ام که خوب بودن خرجی ندارد.
فهمیده ام که بیش تر چیزهایی که باعث نگرانی من می شوند هرگز اتفاق نمی افتند.
فهمیده ام که هر دستاورد بزرگی زمانی غیر ممکن به نظر می رسیده است.
فهمیده ام که مهربانی از کمال مهمتر است.
فهمیده ام که در هر برخوردی هر چند کوتاه، از خود تاثیری به جا می گذاریم.
فهمیده ام که مهم نیست چه اتفاقی برای آدم می افته،
مهم اینه که در موردش چی کار می کنیم

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

خدا گفت: ببرینش جهنم،

شخص برگشت نگاهی به خدا کرد،

خدا گفت:او را به بهشت ببرین!

فرشتگان سوال کردند چرا؟

پاسخ آمد چون او هنوز به من امیدوار است.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

من نمی گویم هـــزار شـــــــــکست خورده ام

 

 

من می گویم فهمیده ام هزار راه وجود دارد که

 

می تواند باعــــــــث شــــــکست شــــــــــــود

 

(توماس ادیسون)

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کوچه های قدیمی را

باریک می ساختند تا آدمها

به هم نزدیکتر شوند

** حتی در یک گذر **

اکنون چقدر آواره ایم

در این همه اتوبان پهن ....

ویرایش شده توسط sAmaR!
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

اسمش را میگذاریم؛ دوست مجازی
اما آنسو یک آدم حقیقی نشسته
خصوصیاتش را که نمیتواند مخفی کند
وقتی دلتنگی ها و آشفتگی هایش را مینویسد
وقت میگذارد برایم، وقت میگذارم برایش
نگرانش میشوم
دلتنگش میشوم
وقتی در صحبت هایم، به عنوانِ دوست یاد میشود
مطمئن میشوم که حقیقی ست
هرچند کنار هم نباشیم هرچند صدای هم را هم نشنیده باشیم،
من برایش سلامتی و شادی آرزو دارم

هرکجا که باشد...

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

 از لــبخــندت بــرای تــغیــیــر دنیــا اســتفــاده کــ ن   


                                    
         مــگــذار دنیــا....لــبخــندت را تـغــیــیــر دهــد

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

گاهی یک عکس یه تصویر

 

                                                   چنان خاطراتت را بیدارمیکند

 

چنان تنهاییت را به صورتت میکوبد

 

                                                   که دیوانه می شوی

 

 گریه امانت نمی دهد

 

                                                 دلتنگی قلبت را به درد می آورد

 

ازخدا میخواهی فقط یک لحظه به عقب برگردی

 

                                                اما بیفایده است بیفایده

 

بهتراست بروی بخوابی

 

                                               شاید خوابش را دیدی

 

شاید آنجا به آرامش برسی

 

بابا جون دلتنگتم...

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ای روزگــ ـــار...%C3%A3%C2%82%C2%B7%C3%A3%C2%83%C2%B3%C3%A3%C2%83%C2%97%C3%A3%C2%83%C2%AB_m.GIF

 

 

 

 

 

 

از خط خط   هایم ســ ــاده نگــــ ـــذر

 

 

 

 

 

 

به یاد داشتــ ــــه باش...

 

 

 

 

 

 

این دلـ ــنوشـ ـــتـــ ـــه ها را یک دل نوشـــــتــــ ـــه%C3%A3%C2%81%C2%8B%C3%A3%C2%82%C2%8F%C3%A3%C2%81%C2%84%C3%A3%C2%81%C2%84%C3%A3%C2%82%C2%AD%C3%A3%C2%83%C2%A3%C3%A3%C2%83%C2%A9%C3%A3%C2%82%C2%AF%C3%A3%C2%82%C2%BF%C3%A3%C2%83%C2%BC%C3%A5%C2%8B%C2%95%C3%A7%C2%89%C2%A9_m.gif

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از عجيب ترين لحظه هاي زندگي اون موقع اي كه همه ي انرژي اي كه صرف انكارِ دوست داشتن به يه نفر ميكردي، بهت بر ميگرده. اون موقع ست كه با خودت ميگي مگه آدم چيزي رو كه نداره انكار ميكنه. همون لحظه ست كه ميفهمي همه ي مدت داشتي سعي ميكردي حسي رو از خودت دور كني كه مدت هاست جزو جدا نشدني وجود خودت بوده.

 

"مهتاب خلیف‌پور"

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

نشنو از نـــــــِــــــي ♥

                      نيــــ حصيريــــ بي نواستـــــــــ♥

بِشـــــنو از دِلــــ♥

                         دِل حريمــــــــ كِبرياســـــــــتــــــ♥

نِيـــ بسوزد  خـــــــــاك و خاكستــــــر شود♥

                            دلــــــ بسوزد خانهـــــــ دل بر شود ♥

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

کوله بارم بر دوش ، سفری باید رفت،

 

سفری بی همراه،

 

گم شدن تا ته تنهایی محض،

 

یار تنهایی من با من گفت:

 

هر کجا لرزیدی،از سفر ترسیدی،

 

تو بگو، از ته دل ،

 

من خدا را دارم...

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

یاد سهراب بخیر 

 

آن سپهری که در  لحظه ی خاموشی گفت

 

تو مرا یاد کنی یا نکنی

 

باورت گر بشود یا نشود

 

حرفی نیست

 

ولی،

 

 در هوایی که نفس های تو نیست

 

نفسم میگیرد

ویرایش شده توسط sAmaR!
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

چیـزی نمیـخـوآهَم جـز . . .


یـکــ اتــآقِ تـآریک


یـکـ مـوسیقـے بے کَلآم


یـکـ فنجـآن قهـوه بـهـ تَلخـی ِ زهـر !


وَ خـوآبـے بـه آرآمـے یـکــ مـَرگ هَمیشـگـے...

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

  • SARDAR موضوع را مهم کرد

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...