دل غمگین من

[Raheleh]

چشمانــــــــــــــــــــت كه در ميان باشد ،
دل هم لكنــــــــــــــــــــت ميگــــــــــيرد.....

[Raheleh]

"سڪوت" حرف آخره
🕊🕊
نه ایـن ڪه حرفــے نباشد ، هست
🕊🕊
خیلــے هم هست
🕊🕊
"اما" عاشق ها مے دانند
🕊🕊
دلتنگــے به استخوان ڪه برسد
🕊🕊
 مے شود "سڪوت"
🕊🕊

   
 🕊🕊

[Raheleh]

دوباره آمدی و چشم خانه روشن شد
چراغ سینه‌ی دیوار، گرم دیدن شد

دوباره دست تو افتاد دور گردن من 
دوباره شانه‌ی من سرزمین یک زن شد!

حکایت دل و ماهِ شب است؛ می‌بینی
چگونه محشر چشمت قیامت من شد؟

مسیر شاعرت افتاده گرمسیرِ تنت
قرارمان "بغل هم، تنیده در تن‌" شد!

تو آسمان‌تر از آنی که فکر می‌کردم
از آن زمان که گرفتی، زبانم الکن شد

حواس شعرم را پرت کرده‌ای بانو!
دوباره حال غزل‌واره‌ام تَ‌تَن‌‌تَن شد ...

[Raheleh]

اشتباه میکردم
که لابه لای شعر و  فلسفه به دنبال معنایی از عشق میگشتم، 
عشق همینجا بود در حوالی من؛
کنارِ قبض های تلنبار شده ی روی میز، کنارِ فنجانِ لب پر شده ی چای،
کنارِ رخت چرک های توی حمام،
کنارِ خستگی های مردانه ی تو،
و کنار صورت بی آرایش من ..
کنارِ همه ی این ها عشق نشسته بود ..
من اشتباه میکردم !
عشق همان دوستت دارم هایی بود که لابه لای همه ی این روزمرگی ها هنوز هم جان داشت 
آرام و عاشقانه ...

[Raheleh]

گفتی که باز ، 
            دل بکنم از خیالِ تو...

باشد...! ، 
    خیال کن که چنین کرده ام ،
                   برو...!

[Raheleh]

وقتی کسی زیادی عاشق یه نفر باشه
بیشتر از اینکه بگه دوستت دارم می گه 

مواظب خودت باش...
مثل من که همیشه میگم بهت

مــــــواظب خـــــــــودت بـــــاش.....

[Raheleh]

عشـق 
... یعنی
ڪه جهـان غایب و 
تو "حاضـــر" قلبــم باشی...!

 

[Raheleh]

تمام آنچه دانسته ام
همین است:
تو عشق منی
و آن که عاشق است
به هیچ چیز نمی اندیشد ..

[Raheleh]

محبت کردن به بعضی از آدما
شبیه آب ریختن
پای گلدان مصنوعیه...
یا مثل فیلم خارجی بدون زیرنویس میمونه
نمی فهمنش...

‏محبت بی دریغ کلا کمیابه
برای همینه که وقتی یه نفرم محبت میکنه همه به دیده شک و تردید بهش نگاه میکنن كه نکنه نيت و قصدی از محبت كردن داره!

‏بنويسيد يجا هميشه جلو چشمتون باشه كه 
محبت زیادی بعضی آدما رو پر رو میکنه...

[Raheleh]

بعضى بودنها هست كه آرام آرام بيچاره ات ميكند. بودنهايى كه تكليفت را مشخص نميكنند. هستند و نيستند. انگار خودشان هم نمى دانند . 
ميدانى... ترديد هميشه از ارزش ماجرا كم ميكند. 
بايد مصمم باشد. پايش را در يك كفش كند و كلافه ات كند از بس در انتخابش مطمئن است. 
كارى كند از خودت بپرسى مگر من چه هستم؟ 
بايد بودنش را حالى ات كند.
آنجور بودن ها، كه نميدانى اش، كه مطمئنت نميكند به بودنش بدون آنكه خودت متوجه اش باشى بيمارت ميكند. يك روز از خواب بيدار ميشوى و ميبينى بيدار نميشوى. آنها كه كج دار و مريض ميروند را يكبار براى هميشه پشت در بگذار. بعد از آن نفس كشيدن آسانتر ميشود...

فقط به كسي كه در حرفش پايدار هست و تورا براي هميشه مي خواهد فكر كن.....

[Raheleh]

اگه کسی تونست ،
این سه حالت از شما رو ببینه ،
از دستش ندین...
+غمی که پشت لبخندته ،
+عشقی که پشت عصبانیتِ توئه ،
و دلیلی که پُشت سکوت شماست.......

[Raheleh]

زنها يا عاشقى نمى كنند
يا اگر مرد ايده آلشان پيدا شد
حرف دوست داشتن و 
خواستن و ماندن كه به ميان آمد
با تمام وجودشان دل مى دهند
شك نكن
نقص در كارشان نيست
مواظب عشق زندگيت باش
واى به روزى كه بفهمد
آدم زندگيش سرش به كار خودش نيست
مى نشيند
آنقدر فكر مى كند، غصه مى خورد، گريه مى كند
همين كه دردهايش را آب كرد و دور ريخت
لم مى دهد پشت يك حال خوب
و تو وقتی به خودت مى آيى
كه تا عمر دارى
پشت درهاى بسته 
حسرت نداشتنش را مى كشى........

[Raheleh]

می گویند  :  شاد بنویس
نوشته هایت درد و غم دارند... 

و من یاد ِ مردے می افتم، 
ڪه با ڪمانچه اش
گوشه ے خیابان شاد میزد
              اما با چشمهاے ِ خیس... 
‌‌‌‌‌‌‌

[Raheleh]

دلم دریا
دلم ساحڸ
دلم یڪ رود مي‌خواهد…
دلم آن قلبِ آرامي
ڪہ مي‌آسود
مي‌خواهد…

دلم دستت
دلـم چشمــت
دلم لبخند پاڪت را…
ڪہ دلخـواه ِمـنِ
تنهاےعاشق بود
مي‌خواهد.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌

[Raheleh]

ای ساقٖــیا مـــســـتانه رو، آن یار، را آواز  ده  

گر او ،نمی آید،بگو آن دل،که بردی،باز ده

[Raheleh]

به
 هواے 
چشم مستت 
دل و دین به باد دادم
تو 
به قلب و
 جان چه ڪردی
 ڪه گرفته اے قرارم...

[Raheleh]

خانه ام ابری است 
اما 
در خیال روزهای روشنم ...

[Raheleh]

ای روی تو آرام دل خلق جهانی

بی روی تو شاید که نبینند جهان را

در صورت و معنی که تو داری چه توان گفت

حسن تو ز تحسین تو بستست زبان را

[Raheleh]

دلم ز نازکیِ خود شکست در غمِ عشق؛

وگرنه از تو نیاید که دلشکن باشی...

[Raheleh]

میگن دوری و دوستی 

ولی بعضیا 

از همون دورم ارزش رفاقت ندارن

[Raheleh]

به جناب عشق گفتم...
تو بیا دوای ما باش... 
که به پاسخم بگفتا...
تو،بمان و مبتلا باش...

[Raheleh]

‎یکی باید باشه 
‎که وسط این همه مشغله و آشفتگی 
‎فکر کردن بهش آرومت کنه ..

[Raheleh]

چشمانِ تو
معنای ِ
تمام جمله‌های ناتمامی ست
که عاشقان جهان
دستپاچه 
در لحظه دیدار 
فراموشی گرفتند
و از گفتـار بازماندند  . . .

[Raheleh]

من از آدم ها می ترسم 
از اومدنشون،از موندنشون 
درسته که دلم از سنگ شده ،درسته که میگم به هیچکس عادت نمی کنم 
درسته که تنهایی رفیق و همدمم شده...
ولی همه ی اینا دروغه 
وقتی یه آدم وارد زندگیم میشه کم کم به حرفاش ، به بودنش ، حتی به عادتاشم عادت می کنم 
برای همینه که ترسو شدم !
نه به کسی نزدیک میشم و نه با کسی حرف می زنم 
من واقعا از زخم هایی که آدما به قلبمون می زنن می ترسم !
تو اینو یادت باشه ، منزوی و گوشه گیر بودن خیلی بهتر از دل بستن به آدماست ...

[Raheleh]

.
قرارمان یڪ شب 
ڪنار اسڪلہ‌ے ناز چشمانت  !!
تو نڪَران بی‌قرارےهای دلم
من دلواپسِ بی‌تابی‌هاے آغوشت ؛

حالا براے چند دقیقہ ابراز دلتنڪَی
براے چند دقیقہ ابراز بی‌قراری
و بہ اندازه‌ے یڪ دوستت دارم ،
مثل پیچڪ
بپیچ بہ جانم
ڪہ من تو را
بیقرار تر از هر بیقرارے
بی‌قرارترم  ..!!