رفتن به مطلب

حوالىِ اندوه...


mahi.goli

ارسال های توصیه شده

شب ها که شما خوابید ، در این حوالیِ اندوه ، ارواح آزاد می شوند . نه ارواحِ اموات فقط ، ارواحِ کلمات . ارواح غمگین سرگردان واژه هایی که باید به هم می گفتیم و دریغ کردیم . ارواح زخمی همیشه گریان واژه هایی که گفتیم و دلی را شکستیم که آرامشش بودیم . ارواح واژه هایی که در دهانمان ماندند ، به سان سرب داغ ، بی اينکه شهامت واگو کردن باشد ، یا حق گفتن ، یا توان ابراز . ارواح واژه هایی که گفتیم و آنها نبودند که دوست داشتیم بگوییم . ارواح واژه های گزنده ای که بیرحم بودیم و گفتیم و زخم شدند و نشستند به جان کسانی که دوستمان داشتند ، ما را دوست داشتند بیچاره ها ، ما دیوهای معاصر را .

شب ها که شما بی گناهان خوابید ، ما دیوانه ها دچار هجوم ارواحیم . می نشینیم از دور به تماشای خودمان ، در حین زجرکش شدن مثل یک کلاغ افلیج . شب ها که شما خوابید ، ما می نشینیم به تماشای تکاپوی پلشت زجرهای رنگارنگی که سرازیر می شوند به جانمان . از راه می رسند ، تبر به دست هایی بی رحم ، همه با یک آواز : مرا تو آفریده ای ، و بازگشت مخلوق - دیر یا زود - به سمت خالق است .....

#حمیدسلیمی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...