ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 28 آذر، 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 آذر، 2021 داستان آب گندیده روزی فرد جوانی به برکه آبی رسید. آب درون برکه بسیار زلال و گوارا بود. مرد جوان به یاد پیر قبیله مقداری آب را درون سطل چرمی ریخت. پس از چند روز جوان به قبیله خود رسید و آب را تقدیم پیر کرد. بزرگ قبیله مقدار زیادی از آب را نوشید و از گوارا بودن آن بسیار تعریف کرد. طوری که اطرافیان وسوسه شدند مقداری از آن آب را بنوشند. یکی از آشاگردان پیر قبیله به خود جرات داد و گفت ای پیر جرعهای از آب را به ما بده. شاگرد بلافاصله بعد از نوشیدن آب آن را به بیرون پرتاب کرد و گفت چقدر بد مزه است. ظاهرا آب به دلیل ماندگاری در سطل چرمی، طعم چرم به خود گرفته بود. شاگرد گفت: چگونه این آب برای تو گوارا بوده است؟ استاد در جواب گفت: تو آب را چشیدی و من خود هدیه را چشیدم. این آب فقط حامل مهربانی سرشار از عشق بود و هیچ چیز نمی تواند گواراتر از این باشد نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .