ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 27 آبان، 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، 2021 زندگی شرافتمندانه مردی فرزندش را برای به دست آوردن تجربه به خارج شهر فرستاد. پس زمانی که فرزند ازشهر خارج شد، روباه مریضی را دید پس مدتی درنگ کرد ... اندیشید ... چگونه روباه غذا به دست میآورد؟ در این لحظه شیری را دید که با او شکاری بود. زمانی که به روباه نزدیک شد، از شکار خورد و باقی را ترک گفت و خارج شد. پس از لحظهای روباه به سختی خود را حرکت داد و به شکار باقی مانده نزدیک شد و شروع به خوردن کرد. پس پسر با خود گفت: بیشک خداوند ضامن روزی است، پس چرا مشقت و سختی را تحمل کنم؟ سپس پسر نزد پدرش رفت و برای پدرش ماجرا را باز گفت. پدر گفت: فرزندم اشتباه میکنی ... من برای تو زندگی شرافتمندانهای را میخواستم. به شیر نگاه کن! به دیگران کمک میکند. اما روباه منتظر کمک دیگران است ... و از این رو برای او زندگی، شرافتمندانه نیست. پس فرزند متوجه شد و دیدگاهش در پیرامون زندگی عوض شد. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .