رفتن به مطلب

پدر


ارسال های توصیه شده

روزی پسر کوچولویی می خواست یک سنگ بزرگ را جابه جا کند ، اما هرچه می کوشید حتی نمی توانست کوچک ترین حرکتی هم به آن بدهد.

پدرش که از کنارش می گذشت ، لحظه ای به تماشای تقلای بی حاصل او ایستاد. سپس رو به او کرد و گفت : « ببین پسرم ، از همه توان خود استفاده می کنی یا نه؟»

پسرک با اوقات تلخی گفت : « آره پدر ، استفاده می کنم.»

پدر آرام و خونسرد گفت : « نه ، استفاده نمی کنی. تو هنوز از من نخواسته ای که کمکت کنم.»

پدر جزئی از وجود ما انسان هاست و تجلی دهنده قدرت و عظمت خداوند مهربان در زمین است.

پدر مخلوقیست که هر جا تو را در حال زمین خوردن ببیند ، حاضر است از خود بگذرد ، تا تو در مقابلش همیشه سربلند باشی.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...