ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 8 مرداد، 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 مرداد، 2021 حکیمی به دهی سفر کرد و زنی که مجذوب سخنان او شده بود از حکیم خواست تا مهمان وی باشد. حکیم پذیرفت و مهیای رفتن به خانه ی زن شد.کدخدای دهکده هراسان خود را به حکیم رسانید و گفت : « این زن ، هرزه است به خانه ی او نروید » حکیم به کدخدا گفت : « یکی از دستانت را به من بده » کدخدا تعجب کرد و یکی از دستانش را در دستان حکیم گذاشت. آنگاه حکیم گفت : « حالا کف بزن » کدخدا بیشتر تعجب کرد و گفت : « هیچ کس نمی تواند با یک دست کف بزند » حکیم لبخندی زد و پاسخ داد : هیچ زنی نیز نمی تواند به تنهایی بد و هرزه باشد ، مگر این که مردان دهکده نیز هرزه باشند!!! بنابراین مردان و پول هایشان است که از این زن ، زنی هرزه ساخته اند. برو و به جای نگرانی برای من نگران خودت و دیگر مردان دهکده ات باش!!! 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .