رفتن به مطلب

ساقیا برخیز و درده جام را


ŦŁФШ  ΞTłHШ

ارسال های توصیه شده

ساقیا برخیز و درده جام را


ساقیا برخیز و درده جام را

خاک بر سر کن غم ایام را



ساغر می بر کفم نه تا ز بر

برکشم این دلق ازرق فام را



گر چه بدنامیست نزد عاقلان

ما نمی‌خواهیم ننگ و نام را



باده درده چند از این باد غرور

خاک بر سر نفس نافرجام را



دود آه سینهٔ نالان من

سوخت این افسردگان خام را



محرم راز دل شیدای خود

کس نمی‌بینم ز خاص و عام را



با دلارامی مرا خاطر خوش است

کز دلم یک باره برد آرام را



ننگرد دیگر به سرو اندر چمن

هر که دید آن سرو سیم اندام را



صبر کن حافظ به سختی روز و شب

عاقبت روزی بیابی کام را
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...