ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 26 اردیبهشت، 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 اردیبهشت، 2021 آن روزها نام مرا حتی نمی دانست آن روزها نام مرا حتی نمی دانست من عاشقش بودم ولی گویا نمی دانست من مشت خود را باز کردم خط به خط خواندم انگار او چیزی از این خط ها نمی دانست با خود کلنجار عجیبی داشتم آیا از عشق می دانست چیزی یا نمی دانست؟ هی خواب می دیدم که در گرداب گیسویم اما کسی تعبیر رؤیا را نمی دانست رمال هم از آینه چیزی نمی فهمید از سرنوشتم نقطه ای حتی نمی دانست من تاجر ابریشم موهای او بودم سرگشته اش بودم ولی "دیبا" نمی دانست یک شب برایش تا سحر"گلپونه ها" خواندم تنها به لبخندی مرا دیوانه می دانست فردای آن شب رفت فهمیدم که معنای "من مانده ام تنهای تنها"را نمی دانست 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .