ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 15 فروردین، 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 فروردین، 2021 مادر زن مادر زن یک جوان شهری ...... از شاخ بزی از این جهان رفت با ضــــربه شاخ یک بز پیر ...... آن زن ز جهان سوی جنان رفتدنبال عماریش گـــروهی ...... مردان و زنان سالخورده تشیع جنازه مینمودند ...... همراه به آن زنی که مرده افسار بزی کـه بود قاتل ...... در پنجه شوی دخترش بود تا آنکه کند قصاص او ...... را شاید ببرد از این جهت سود مردان همه در پی جنازه ...... مبهوت از آن بز خطا کار مردی برسید از ره دور ...... گفتا که چگونه بوده پیکار داماد زن از برای آن مرد ...... افسانه بز چنین بیان کرد مادر زن من ز شاخ این بز ...... از عالم زندگان سفر کرد آن مرد رسیده تازه از راه ...... می گفت به آن جوان داماد بز را نکشید چند روزی ...... از بند کنیدش اینک آزاد مادر زن من هم از همین بز ...... شاید برود به باغ رضوان شاخی بزند به پهلوی او ...... کارش بشود تمام و ارزان داماد زن اینچنین به او گفت ...... این عده که همره من آیند هر یک چو تو طالبند بز را ...... پشت سر هم به نوبت آیند تو نیز که طالب بز استی ...... بایـــــد بروی ردیـف آخر آنگـــاه کـــه نوبت تـــو آید ...... این بز بشود ترا مسخر ************************************** مادر زن خوب هست بسیار ...... هرگز نبود نیاز پیکار این قصه فقط برای خنده ...... مطرح شده است نزد بنده نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .