رفتن به مطلب

زندگی


Zxcv

ارسال های توصیه شده

زندگی نیست به جز نم نم باران بهار

زندگی نیست به جز دیدن یار

زندگی نیست به جز عشق

به جز حرف محبت به کسی 

ورنه هر خار و خسی

زندگی تجربه ی تلخ فراوان دارد 

دو سه تا کوچه و پس کوچه و اندازه ی یک عمر بیابان دارد 

ما چه کردیم!

و چه خواهیم کرد!

در این فرصت کم!

سهراب سپهری

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

دعا می کنم 

کسی در زندگی شما باشد که شما را بلد باشد...

بلد بودن مهم تر از عاشق بودن است

یا حتی مهم تر از دوست داشتن است

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

برایت یک بغل گندم

دلی خشنود از مردم

برایت سفره ای ساده

حلال و پاک و آماده

برایت یک غزل احساس

دوبیتی های عطر یاس

برایت هر چه خوبی هست دعا کردم...

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

از کسی پرسیدند

کدامین خصلت از خدای خود را دوست داری؟

گفت

همین بس که می دانم او می تواند مچم را بگیرد ولی دستم را می گیرد

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

در زندگی هیچ کس را ملامت نکن

چرا که

آدم های خوب برایت شادی می آورند

و آدم های بد تجربه

بدترین ها درس عبرت می شوند

بهترین ها خاطره

 

ویرایش شده توسط Zxcv
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

آدمک آخر دنیاست بخند

آدمک مرگ همین جاست بخند

دست خطی که تو را عاشق کرد

شوخی کاغذی ماست بخند

آدمک خر نشوی گریه کنی

کل دنیا تماشاست بخند

آن خدایی که تو بزرگش خواندی

به خدا مثل تو تنهاست بخند

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

ای خدایی که به من نزدیکی

خبر از دلهره هایم داری؟

خبر از لرزش آرام صدایم داری؟

ای خدایی که پر از احساسی 

چینی روح مرا بند بزن

تو که در عرش بلند

تکیه بر تخت حکومت داری

تو که دنیا همه از پشت نگاهت پیداست

تو که ذوق و هنرت را به سرم می باری

و مرا با همه ی رنجش جهان می خواهی

چینی روح مرا بند بزن...

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

روزی که جنازمو میدن به خاک

اونی که بیش تر اذیتم کرده بیش تر گریه می کنه!

اونی که نخواسته منو ببینه میاد برا دیدن جنازم!

اونی که دستم رو نگرفت جلوتر از همه میره زیر طابوتم!

اونی  که نخواست سلامم کنه میاد واسه خداحافظی!

عجب روزیه اون روز...

حیف که خودم نیستم.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

وقتی تو نیستی

نه هست های ما

چونانکه بایدند

نه بایدها

مثل همیشه آخر حرفم

و حرف آخرم را

با بغض می خورم

عمری است

لبخند های لاغر خود را 

در دل ذخیره می کنم

باشد برای روز مبادا

گاهی از تو چه پنهان

با سنگ ها آواز می خوانم

و قدر بعضی لحظه ها را خوب می دانم

این روزها گاهی

از روز و ماه و سال، از تقویم

از روزنامه بی خبر هستم

حس می کنم گاهی کمی کم تر

گاهی شدیدا بیش تر هستم

حتی اگر می شد بگویم

این روزها گاهی خدا را هم

یک جور دیگر می پرستم.

 

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...