دل غمگین من

[Raheleh]

ســـــــــڪوﺕ پیشہ ڪُن.

ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ...
ﺧالے ﺍﺯﻭﺟﺪﺍﻥ اﺳﺖ...

ﻭﺟدﺍﻧﻬﺎ ﺩﺭﺧﻮﺍﺏ ﺑﺴﺮﻣﯿﺒﺮﻧﺪ

ﻣﮕﺮدر ﺩﻧﯿﺎیے ڪہ ﭘُﺮﺷﺪﻩ
 ﺍﺯﺧﯿﺎﻧﺖ...

ﻭ ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻦ...

ﺣﺮفے ﺍﺯﻭجدان ﺑﺎقــے
 میماند؟

 

[Raheleh]

بـی تـُــــو ...؟

   به پای خاطره هایـت می اُفتـم ...!

   نبــودنَـــت ...؟

   به مَــن نمی آیـد لطـفا ، بــیا ...؟!؟!

[Raheleh]

‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وقتی به سمت من می آيی

به تمام دنيا بگو

لحظه ای سكوت كنند

بعد نزديک تر شو 

و خوب گوش كن

من صدای دوستت دارم میدهم

[Raheleh]

هـمـہ گفـتـند :

 "او" ڪہ رفــت ،

 زنـدگے کــن !

ولـــے...

ڪـسـے درڪ نـڪـرد

 ڪــہ "او" ...

خـود زنــدگــے ام بــود...

‌ ✍ 
ِ‌‌‌‌‌‌‌ ِ

[Raheleh]

شهـــــــاﻣﺖ ﻣﯿﺨــــــــــﻮﺍﻫﺪ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ کسي ﮐـہ
شـــــــــــايـــــــــــــــد
ﻫﯿﭽــــــــــﻮﻗﺖ
ﻫﯿـــــــﭻ ﺯﻣﺎﻥ
ﺳﻬـــــــــــــــﻢ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷــــــد

[Raheleh]

براے تو 

در اوج این عاشقـانه
 
"خاص" نیستم ولے

همین من"معمولے"

عجیب دوستت دارم

[Raheleh]

بوسه 
تنها جایی است 
که میتوان علاقه را 
به لبهایت پیوند زد..

[Raheleh]

حکم اين بازےشده
#دل رابه شاهےباختن

ياکه سربازےشدن
باعشق بـےبـے ساختن

دل بریدن سخت لازم ميشود
گـــاهــےچـــــه تـــلــــخ

واےازآن دسـتــــےکـــه
مجبورےبـه #تـک انداختن...

[Raheleh]

تو
وقتى ميروى
درِ دنيا را ببند
كه تمام شود !

[Raheleh]

وقتےڪسی دل ڪند ورفت 

حتے اڪَه 

تمام زندڪَیت پرباشه ازردپاش

باید بزارے بره

چون دیڪَه دلش باتو نیست ....

[Raheleh]

برای آنچه 
که دوستش داری از جان 
باید بگذری 
بعد می ماند زندگی و آنچه 
که دوستش 
داشتی

[Raheleh]

هرروز
حس بودنت
درآغوشم
قشنگ ترین حس دنیاست
تو که باشی
هر روز ڪه هیـچ
همه لحظات برایم زیباست 

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

[Raheleh]

تو 
گنجینه ای از عاشقانه هايى  
که تا ابد 
فقط در قلب من سروده خواهی شد ...

[Raheleh]

نگاهم کن
زیبا و خمار …
چشمانت بوی بهار می‌دهد.

[Raheleh]

نه صبر هست ما را، نه دل،
" نه" تاب هجران،،،،،

مائیم و نیم جانی، آن هم؛ 
           "  به"  لب  رسیده،،،،،

[Raheleh]

"درد"  مـــــــــــــــــــــن
"چشمانـۓ"  بـود  کــــــه...!!!
بـه  مـن  "اشـــــــــــــــــــــک"  هدیـه  میـداد
 و بـه دیگــــــران  "چشمــــــــــــــــــک"...!!!!

[Raheleh]

شده با خواندن  بیت غزلی گریه کنی؟
یاکه در حسرت حس بغلی گریه کنی؟

به دلت بارشی از غم ,به لبت خنده زنی 
ظاهرت شاد نشان داده ولی گریه کنی؟

خنده ی تلخ کند ,زرد شود رخسارت
شهره ی شهر شوی و مثلی ;گریه کنی؟

هوس بوسه ای از لعل لبش داشته و
بهریک بوسه ی قند و عسلی گریه کنی؟

شده دیدار رخش را به دلت وعده دهد-
نکند وعده ی خود را عملی گریه کنی ؟

بعد دیدار شود, شهر دلت زلزله خیز
یا غرورت شکند چون گسلی گریه کنی؟

[Raheleh]

گرچه میدانم ، دو صد ، افتاده داری در کمند ،

کم نمیگردد ، ز حسنت ،

یک نظر ، دیوانه را ،

[Raheleh]

من نه اولین عشق اوبودم و نه شبیه آخرین هایش 
من نیمه ی پر لیوان زندگیش بودم 
چیری بین حد و حدودها 
 شاید هم اضافی بودم 
که این چنین شدم 
 ماندم میان دوست داشتنها‌و نداشتن های او،  میان تجربه های یک آدم شکست خورده 
امامن  دلم چیز زیادی نمیخواست 
من فقط یک قلب میخواستم 
پاک باشد 
پاک بماند و
فقط برای خنده های من بغض کند

[Raheleh]

وقتی سهم من ...
از تمام روزهایی که دوستت دارم
نگاه کردن به عکسی ست
که نمی خندد؛
نمی بوسد...
و در آغوشش...
شانه هایم آرام نمی گیرد،
کجای زندگی زیباست... !

[Raheleh]

لعنت به تمام وقت هايي كه در خيالم تورا در آغوش ميكشم،دريغ از آن كه وقتي چشمانم رو باز ميكنم خيلي وقت است ندارمت!

[Raheleh]

دلت که گرفته باشد بیشتر از هرچیزی درک میخواهی...
دلداری میخواهی...
امان از وقتی که نخواهی کسی بفهمد چه به حالت میگذرد..

[Raheleh]

چقدر خوب است 
یکی باشد 
که هر زمان دلگیری 
به او پناه ببری 
و بگویی :حال دلم خوب نیست 
و مطمئن باشی او میتواند 
باعث لبخندت شود....

[Raheleh]

گفتی ته ِ فنجان ِ فالت سیب دیدم
اما نگفتی عشق... چیدم یا نچیدم!؟

با من در این باره به گرمی گفتگو کن
شهریوری تر از نگاهت را ندیدم

هر قدر هم دیوانه باشی دوست دارم
من با همین دیوانگی ها قد کشیدم

گفتی بیا یکبار دیگر هم خطا کن
تو خواستی و من در آغوشت پریدم

ای عشق ، با من بیشتر از این خطر کن
من بارها دور ِ خودم را خط کشیدم

[Raheleh]

می خواهم امشب در انتهای قلبم...
برایت کلبه ایی بسازم...

که ورودیش را بید مجنون بکارم. ..
و انتهایش را گل شب بو. ...

تا همه با استشمام عطرش....
تو را در کنارم حس کنند...

و در میانش گل شیپوری بکارم...
تا با صدای بلند...

"دوستت دارمت" را فریاد بزنم..

:::