ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 14 شهریور، 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، 2020 زن خردمندی حین کوه پیمایی، سنگ گرانبهایی را در یک جویبار پیدا کرد روز بعد هم مرد همسفری را پیدا کرد که گرسنه بود. زن خردمند کیفش را باز کرد تا غذایش را با او تقسیم کند. همسفر گرسنه سنگ گرانبها را داخل کیف دید، از زیبایی سنگ تعریف کرد و از زن خواست تا آن را به او بدهد. زن بدون تامل این کار را انجام داد. همسفر رفت، در حالی که از بخت خود کیف می کرد. او می دانست که آن جواهر آن قدر ارزش دارد که تا آخر عمر زندگی اش را تامین می کند. ولی چند روز بعد او دنبال زن آمد و وقتی او را یافت، سنگ را به او برگرداند و گفت: می دانم این سنگ چقدر با ارزش است، ولی آن را به تو پس می دهم ، به امید اینکه بتوانی چیزی به مراتب گرانبهاتر به من بدهی. اگر می توانی آن چیزی را به من بده که تو را قادر ساخت تا این سنگ گرانبها را به من ببخشی . 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .