ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 14 شهریور، 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، 2020 آورده اند که در زمانهاي قديم ، کشتي گير پيري زندگي مي کرد که در فن کشتي گيري نام آور و بي نظير بود . هيج کشتي گيري را ياراي مقاومت دربرابر او نبود . پشت پهلوانهاي نامدار زيادي را بر خاک نشانده بود و به مرتبه استادي در فن کشتي رسيده بود . کشتي گير پير ، سيصد و شصت فن مهم کشتي را مي دانست که بعضي از آنها را به شاگردانش ياد مي داد . او در گوشه اي دنج و آرام ، به تربيت کشتي گيران جوان مي پرداخت و ديگر با کسي کشتي نمي گرفت . همه کشتي گيران به او احترام مي گذاشتند و او را به استادي قبول داشتند . کشتي گير پير ، در ميان شاگردان فراواني که داشت ، به جوان نيرومند و برومندي علاقه خاصي پيدا کرده بود و فن هاي خود را بيش از همه به او ياد مي داد . زيرا آينده درخشاني را براي او پيش بيني مي کرد . مي دانست که آن جوان در آينده اي نزديک ، سرآمد همه کشتي گيران خواهد شد . آن جوان نيرومند و پهلوان ، روز به روز در فن کشتي پيشرفت مي کرد و در مسابقه هايي که ترتيب داده مي شد ، پشت حريفان را بر خاک مي ماليد . استاد پير تصميم گرفت که همه فن هايي را که مي دانست به آن جوان بياموزد . جوان وقتي اين را فهميد ، بسيار خوشحال شد ، چون استاد به کمتر کسي ، همه فن ها را مي آموخت . پهلوان جوان وقتي حس کرد که همه فن هاي کشتي را از استاد پيرش ياد گرفته است ، شيطان وسوسه اش کرد و کبر و غرور شيطاني ، سرتاسر وجودش را فرا گرفت . او خودش را قوي ترين ، ماهرترين و استاد ترين کشتي گير روي زمين مي دانست . تا آن روز ، هيچ پهلواني نتوانسته بود او را شکست دهد و همين پيروزيها باعث شد که کبر و غرور بر او غلبه يابد . پهلوان جوان که به زور و توانايي خود مغرور شده بود ، احترام استاد را فراموش کرد و هرجا که نشست گفت : " من از استادم بيشتر فن کشتي مي دانم و اگر احترامي به او مي گذارم ، فقط و فقط به خاطر درجه استادي اوست وگرنه در کشتي ، او به پاي من نمي رسد . " پهلوان جوان يک روز اين حرف را پيش ملک ( پادشاه) گفت ، ملک از کبر و غرور او بسيار ناراحت شد و دستور داد ترتيبي دهند تا آن جوان با استادش کشتي بگيرد . ملک که مردي با هوش و زيرک بود ، مي دانست که در اين مسابقه ، جوان از استاد پيرش شکست خواهد خورد و به اين وسيله تنبيه خواهد شد . روز مسابقه فرا رسيد . مردم در ميدان وسيعي گرد آمدند . ملک نيز به آنجا رفت و در جايگاه مخصوص نشست . زورآوران و کشتي گيران نيز همه در ميدان جمع شده بودند تا مسابقه قوي ترين کشتي گير زمانه را با استادش ببينند . پهلوان جوان با هيکلي تنومند و آماده پيکار ، وارد ميدان شد . هنگامي كه چشم استاد به بازوهاي ستبر و قوي جوان افتاد ، دانست که جوان واقعا ً از نظر قدرت از او برتر است و اگر بخواهد فقط به زور بازو متکي باشد ، از شاگرد خود شکست خواهد خورد . پس بايد از عقل خود کمک بگيرد و پشت جوان را به خاک بنشاند . مسابقه شروع شد . مردم با اشتياق فراوان منتظر بودند که ببينند چه کسي برنده مسابقه آن روز خواهد شد . جوانان بر پيروزي پهلوان جوان شرط بندي کردند و تقريبا ً همه گمان مي کردند که شکست استاد پير حتمي است ، اما قلبا ً آرزو مي کردند که استاد ، پيروز شود و احترام استادي اش در دلهاي مردم از بين نرود . استاد با جوان درآميخت و پهلوان جوان نتوانست آن حمله را دفع کند ، پس با هم گلاويز شدند و استاد با دو دستش پهلوان جوان را از زمين کند و بالاي سر برد و به زمين فرو کوبيد . غريو شادي از تماشاگران برخاست . مردم با ديدن پيروزي استاد پير ، شادمانه کف زدند و او را تشويق کردند . ملک برخاست و با استاد پير دست داد و دستور داد تا خلعتي شايسته به او بدهند و پهلوان جوان را ملامت کرد که به استاد خويش جفا کرده است . پهلوان جوان به ملک گفت : " اي ملک ! اين کشتي گير پير ، با زور و قدرت بر من چيره نشد . بلکه او با استفاده از نکته اي که از فن کشتي نمي دانستم و او از آموختن آن به من دريغ کرده بود ، توانست بر من چيره شود . " استاد پير از پيش مي دانست چنين روزي خواهد آمد و جوان ناسپاس ادعاي برابري با او را خواهد کرد و او را به مبارزه خواهد طلبيد . او از سيصد و شصت فن کشتي که مي دانست ، فقط سيصد و پنجاه و نه فن را به او آموخته بود و فن آخر را براي خود و براي چنين روزي نگه داشته بود . استاد پير در کنار ملک ايستاد و به جوان نيرومند گفت : " حالا فهميدي که چرا فن آخر را به تو نياموختم ؟ نشينده اي که بزرگان گفته اند : دوست را چندان قوت مده که اگر روزي دشمن شود ، بر تو دست يابد . " 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .