رفتن به مطلب

دوست را چندان قوت مده که اگر روزي دشمن شود ، بر تو دست يابد


ارسال های توصیه شده

آورده اند که در زمانهاي قديم ، کشتي گير پيري زندگي مي کرد که در فن کشتي گيري نام آور و بي نظير بود . هيج کشتي گيري را ياراي مقاومت دربرابر او نبود . پشت پهلوانهاي نامدار زيادي را بر خاک نشانده بود و به مرتبه استادي در فن کشتي رسيده بود . کشتي گير پير ، سيصد و شصت فن مهم کشتي را مي دانست که بعضي از آنها را به شاگردانش ياد مي داد . او در گوشه اي دنج و آرام ، به تربيت کشتي گيران جوان مي پرداخت و ديگر با کسي کشتي نمي گرفت . همه کشتي گيران به او احترام مي گذاشتند و او را به استادي قبول داشتند .
کشتي گير پير ، در ميان شاگردان فراواني که داشت ، به جوان نيرومند و برومندي علاقه خاصي پيدا کرده بود و فن هاي خود را بيش از همه به او ياد مي داد . زيرا آينده درخشاني را براي او پيش بيني مي کرد . مي دانست که آن جوان در آينده اي نزديک ، سرآمد همه کشتي گيران خواهد شد . آن جوان نيرومند و پهلوان ، روز به روز در فن کشتي پيشرفت مي کرد و در مسابقه هايي که ترتيب داده مي شد ، پشت حريفان را بر خاک مي ماليد .
استاد پير تصميم گرفت که همه فن هايي را که مي دانست به آن جوان بياموزد . جوان وقتي اين را فهميد ، بسيار خوشحال شد ، چون استاد به کمتر کسي ، همه فن ها را مي آموخت . پهلوان جوان وقتي حس کرد که همه فن هاي کشتي را از استاد پيرش ياد گرفته است ، شيطان وسوسه اش کرد و کبر و غرور شيطاني ، سرتاسر وجودش را فرا گرفت . او خودش را قوي ترين ، ماهرترين و استاد ترين کشتي گير روي زمين مي دانست . تا آن روز ، هيچ پهلواني نتوانسته بود او را شکست دهد و همين پيروزيها باعث شد که کبر و غرور بر او غلبه يابد . پهلوان جوان که به زور و توانايي خود مغرور شده بود ، احترام استاد را فراموش کرد و هرجا که نشست گفت : " من از استادم بيشتر فن کشتي مي دانم و اگر احترامي به او مي گذارم ، فقط و فقط به خاطر درجه استادي اوست وگرنه در کشتي ، او به پاي من نمي رسد . " پهلوان جوان يک روز اين حرف را پيش ملک ( پادشاه) گفت ، ملک از کبر و غرور او بسيار ناراحت شد و دستور داد ترتيبي دهند تا آن جوان با استادش کشتي بگيرد . ملک که مردي با هوش و زيرک بود ، مي دانست که در اين مسابقه ، جوان از استاد پيرش شکست خواهد خورد و به اين وسيله تنبيه خواهد شد .
روز مسابقه فرا رسيد . مردم در ميدان وسيعي گرد آمدند . ملک نيز به آنجا رفت و در جايگاه مخصوص نشست . زورآوران و کشتي گيران نيز همه در ميدان جمع شده بودند تا مسابقه قوي ترين کشتي گير زمانه را با استادش ببينند . پهلوان جوان با هيکلي تنومند و آماده پيکار ، وارد ميدان شد . هنگامي كه چشم استاد به بازوهاي ستبر و قوي جوان افتاد ، دانست که جوان واقعا ً از نظر قدرت از او برتر است و اگر بخواهد فقط به زور بازو متکي باشد ، از شاگرد خود شکست خواهد خورد . پس بايد از عقل خود کمک بگيرد و پشت جوان را به خاک بنشاند .
مسابقه شروع شد . مردم با اشتياق فراوان منتظر بودند که ببينند چه کسي برنده مسابقه آن روز خواهد شد . جوانان بر پيروزي پهلوان جوان شرط بندي کردند و تقريبا ً همه گمان مي کردند که شکست استاد پير حتمي است ، اما قلبا ً آرزو مي کردند که استاد ، پيروز شود و احترام استادي اش در دلهاي مردم از بين نرود . استاد با جوان درآميخت و پهلوان جوان نتوانست آن حمله را دفع کند ، پس با هم گلاويز شدند و استاد با دو دستش پهلوان جوان را از زمين کند و بالاي سر برد و به زمين فرو کوبيد . غريو شادي از تماشاگران برخاست . مردم با ديدن پيروزي استاد پير ، شادمانه کف زدند و او را تشويق کردند . ملک برخاست و با استاد پير دست داد و دستور داد تا خلعتي شايسته به او بدهند و پهلوان جوان را ملامت کرد که به استاد خويش جفا کرده است .
پهلوان جوان به ملک گفت : " اي ملک ! اين کشتي گير پير ، با زور و قدرت بر من چيره نشد . بلکه او با استفاده از نکته اي که از فن کشتي نمي دانستم و او از آموختن آن به من دريغ کرده بود ، توانست بر من چيره شود . " استاد پير از پيش مي دانست چنين روزي خواهد آمد و جوان ناسپاس ادعاي برابري با او را خواهد کرد و او را به مبارزه خواهد طلبيد . او از سيصد و شصت فن کشتي که مي دانست ، فقط سيصد و پنجاه و نه فن را به او آموخته بود و فن آخر را براي خود و براي چنين روزي نگه داشته بود . استاد پير در کنار ملک ايستاد و به جوان نيرومند گفت : " حالا فهميدي که چرا فن آخر را به تو نياموختم ؟ نشينده اي که بزرگان گفته اند : دوست را چندان قوت مده که اگر روزي دشمن شود ، بر تو دست يابد . "

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...