ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 11 شهریور، 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، 2020 مردی مرده بود و او را غسل داده و کفن کرده بودند و روی تخت غسالخانه گذاشت بودند تا تابوت بیاورند . و تشیعش کنند…مردی مرده بود و او را غسل داده و کفن کرده بودند و روی تخت غسالخانه گذاشت بودند تا تابوت بیاورند . و تشیعش کنند.زنش را دیدند که بادبزنی به دست گرفته و کفن او را که از آب غسل مرطوب شده بود، باد می زند!گفتند: عجب زن با مهر و محبتی که حتی بعد از مرگ شوهرش به فکر آسایش اوست.نزدیک رفتند و گفتند: ای زن، مرده را خیسی و خشکی و سردی و گرمی تفاوت نمی کند. خودت را به رنج مینداز.زن گفت: آخر، شوهرم وصیت کرده که تا کفنش خشک نشده، شوهر نکنم!! 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .