general yeom ارسال شده در 9 شهریور، 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 شهریور، 2020 «پیروز شاه پارس (ایران) ژنرال بزرگ گارد جنگی راست و سپهبد پارس (ایران)» منابعی که در مورد حکومت آخرین شاه ساسانی یعنی یزدگرد سوم در دست داریم تماما بر پایه منابع ساسانی و به خصوص روایاتی است که تاریخنگاران مسلمان دو یا سه سده پس از فروپاشی آن سلسله نوشتهاند. از این رو آنچه بر یزدگرد سوم و خاندان او پس از دوران پادشاهیاش گذشته است به تنهایی بر اساس این منابع نمیتواند آگاه کننده باشد. مهمترین منبع گزارشهای تاریخی و روایی حکومت یزدگرد سوم، تاریخ طبری است که اغلب متوجه فتوحات اعراب در آن زمان است. طبری درباره یزدگرد سوم مینویسد که در زمان برادرکشی شیرویه، او در استخر (اصطخر) پنهان شده بود و در سال ۶۳۲ میلادی در آتشکده آناهیتا [آتشکده آناهید یا آناهیتا که از آن بعنوان پرستگاه آناهیتا یاد شده در شهر استخر فارس همان جایی است که خاندان ساسان از گذشتههای دور تولیّت و موقعیت دینی نگهداری آتش آن را داشتند و برای شاهان ساسانی جایگاهی بعنوان مشروعیتبخشی به سلطنتشان را داشت] تاجگذاری کرد. یزدگرد در زمان به تخت نشستن بیش از ۱۵ یا ۱۶ سال نداشت. چهار سال بعد جنگ قادسیه و چند سال بعد از آن جنگ نهاوند، باعث شکست کامل ساسانیان در ایرانشهر شد. در زمانی که گروهی از ایرانیان در مقابل اعراب در نواحی مختلف ایستادگی میکردند و کمکم معلوم میشد که دیگر نمیتوان با مهاجمین جنگید، مدارکی وجود دارد که نشان میدهد خاندان ساسانی همراه با گروه کثیری از ایرانیان به چین رفتند و با کمک فغفور چین برای آزادکردن ایرانشهر تلاش نمودند. یزدگرد در سال ۶۵۱ م در شرق ایران کشته شد. کشته شدن او به صورت داستانی بازگو شده است که توسط آسیابانی به قتل رسید، اما بهنظر میرسد که روایت ثعالبی در این که سواران ماهویه یزدگرد را یافتند و او را در همانجا با طناب خفه کردند، موثقتر مینماید. اما وی قبل از این رخداد تلاش بسیار کرد تا با کمک فغفور چین و قوای تازه نفس، پیروز شود. از این زمان است که منابع چینی بهخصوص تاریخهای تانگ به ما در این باره کمک میکند. دو کتاب تاریخی مهم وجود دارد یکی«تاریخ جدید تانگ» است و دیگری «تاریخ قدیم تانگ». با این که دو کتاب با یکدیگر تفاوتهایی دارند، روایت آزاد ساختن ایرانشهر در آن وجود دارد. این متون را شاوانز نزدیک به یک سده پیش به زبان فرانسه ترجمه کرده است. به علاوه مدارک جدیدتری توسط تاریخدانان چینی ارائه شده است که به اطلاعات ما در این مورد میافزاید. همچنین چینشناس ایتالیایی، فُرته مطالعات گرانبهایی درباره تاریخ این دوره ارائه داده است که به آن توجه خواهیم کرد. یزدگرد سوم ( issu-ssu/i-ssu-hou) در سال ۶۳۸م یک گروه را به رهبری mo-se-pan (مرزبان) به چین فرستاد تا از آن دولت کمک بگیرد. فُرته نشان داده است که تاریخ این سفر باید ۶۴۷م باشد ولی پیش از آن نیز در سال ۶۳۹ م یزدگرد گروه دیگری را به آنجا فرستاده بود. در میان این گروه دو پسر و سه دختر یزدگرد نیز بودهاند. در سال۶۵۸م پیروز (Piru-szu) یکی از پسران یزدگرد از فغفور چین به نام گازنگ (۶۴۹-۶۸۳) کمک خواست. پیروز توانست با کمک چینیان در سال ۶۵۸م دولت پارسی(po-szu= ایرانی) را با پایتختی زرنگ (chi-ling) بوجود آورد. این فرصت برای حکومت پیروز همزمان بود با خبر باز پسگیری سیستان بین سالهای ۶۵۸ و ۶۶۳م حکومت دوم ساسانی (دربار دوم یا نظیر آنچه بر روی سکههای ساسانی نوشته شده؛ درِ دو) در سیستان برپا شد. شاید به همین دلیل است که سکههای بسیاری از یزدگرد برای سال بیستم پادشاهی وی (۶۵۰/۶۵۱) با ضرب سیستان وجود دارد که به نظر سکهشناسان احتمالا پس از سال ۶۵۱ و مرگ یزدگرد ضرب شدهاند. این امر ممکن است به آن معنی باشد که پیروز همچنان سکه های ساسانی را به نام پدرش ضرب میکرده و این، خود نشان از تلاش خاندان ساسانی برای کسب حقانیت و مشروعیت و یا احتمالا به معنی حکومت پیروز در نواحی شرقی ایرانشهر (سیستان) بوده است. سکه یزدگرد سوم ضرب سیستان در سال بیستم پادشاهی او طبق منابع چینی، فغفور گازنگ در ۱۴ فوریه سال ۶۶۳م پیروز را به عنوان حاکم منصوب کرد، اما پیروز در سال ۶۷۳ یا ۶۷۴م دوباره به دربار فغفور رفت که این موضوع نشان دهنده شکست او از اعراب است. آیا بین سالهای ۶۵۸ تا ۶۷۳م او هنوز با اعراب در جنگ بوده است؟ در سال ۶۷۳ یا ۶۷۴م بود که پیروز ناحیه سیستان و دومین پادشاهی ساسانی را از دست داد، چون طبق منابع چینی وی از ۲۴ ژوئن ۶۷۳ تا ۱۱ فوریه ۶۷۴م در پایتخت فغفور حضور داشته است ولی او بار دیگر به غرب (ایرانشهر) بازگشت و در سال بعد در ۱۷ ژوئن ۶۷۵م برای آخرین بار به دربار چین آمد. او توسط گازنگ لقب (you wuwei jiangium) [معادل فارسی: ژنرال گارد جنگی راست] را دریافت کرد که یکی از شانزده لقبی بود که در کاخ سلطنتی چین برای بزرگان از آن استفاده میشد. او در سال ۶۷۷م دستور داد یک معبد به نام Bosi-si ((معبد پارسی= پارسیگ Bosi) در منطقه شینجان بسازند. پیروز در سال ۶۷۸ یا ۶۷۹ م درگذشت. اما خاندان ساسان آرزوی خود را برای بازگشت به فرمانروایی از دست نداد. به توصیه ژنرال چینی پی ژینگجین (Pei Xingian) به فغفور، پسر پیروز به نام نرسه (ni-nie-che) در تبعید بر تخت شاهنشاهی ایران نشست. پرفسور آرتور کریستنسن به اشتباه یا بدون توجه به منابع چینی این تاریخ را ۶۷۲ میلادی تخمین زده است، ولی فُرته آن تاریخ را بهتازگی تصحیح کرده است. در اینجا باید گفت که منابع ایرانی نیز سلطنت پیروز را به یاد داشتهاند. از او در بخش هجدهم بُندَهِش چنین یاد شده است: « پسر یزدگرد به هندوستان شد، سپاه و گُند [گُند به معنی لشگر و سپاه است و معرب آن واژه جند است که اکنون استفاده فراوان دارد] آورد، پیش از آمدن به خراسان درگذشت، آن سپاه و گُند بیاشفت». در اینجا مقصود ازهندوستان بهطور حتم تخارستان و آسیای میانه امروزی است. زیرا بنا به گفته بیرونی ساکنان زرتشتی سُغد بر این باور بودند که پنجاب و شمال آن و کوههایش یعنی هندوکش بهعنوان هند/سند شناسایی میشده است. پسر یزدگرد در چین دفن شد ولی تا امروز مجسمه او که – به مانند دیگر مجسمهها در این قبرستان بدون سر است، در برابر آرامگاه گازنگ وجود دارد. پشت مجسمه مذکور این کتیبه نقر شده است: you xiaowei da jiangiun jilan Bosi dudu Bosi wang Bilusi «پیروز شاه پارس (ایران) ژنرال بزرگ گارد جنگی راست و سپهبد پارس (ایران)» تصویر مجسمههای بیسر در آرامگاه گازنگ امپراتور چین در شیانلینگ با توجه به این موضوع باید گفت که نظر زنده یاد مهرداد بهار در یادداشتهایش بر بندهش درباره پیروز که «مدارک تاریخی از گریز او به چین حکایت میکند و ظاهرا کوششی هم برای بازگشت نکرد و عمری به خصب عیش در چین به سر برد» نادرست است. نرسه، پسر پیروز نیز به نوبه خود در سال ۶۷۹م همراه سربازانی برای آزاد ساختن ایرانشهر به غرب رفت و در نواحی تخارستان به مدت ۳۰ سال با اعراب جنگید. او در سال ۷۰۸ یا ۷۰۹م به پایتخت چین بازگشت و عنوان ژنرال گارد چپ (zou tunwei jiagiun) را دریافت کرد. مجسمه او نیز در همان جایی که مجسمه پدرش هست وجود دارد. او با نام نرسه خدای پارس (manmei da shouing) مشخص شده است. پس از آن در سالهای ۷۰۵م بلخ، ۷۰۹م بخارا و در سال ۷۱۳م سمرقند و فرغانه توسط اعراب تسخیر شدند و پس از آن به پامیر و کاشگر راه یافتند و با فرستادن نامهای از فغفور چین خواستند نواده یزدگرد را تسلیم کند. اما تا زمانی که نرسه در شرق بود اعراب نتواستند این مناطق را تسخیر کنند؛ این امر احتمالا نشانه قدرت او، جنگهای سخت و ایستادگی وی و همراهانش در نواحی شرقی ایرانشهر بوده است. 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .