رفتن به مطلب

کاش از رفتن آنقدر سیر بودی که...


mahi.goli

ارسال های توصیه شده

کاش

از رفتن آنقدر سیر بودی که

می‌توانستم برایت

کمی ترس‌هایم را زمزمه کنم..

دستِ خودم نیست که

از کودکی  می‌ترسم

از تنهایی مادام‌العمر

از اینکه مبادا متهم به بی‌کسی شوم..

کاش زیرِ سرت

کمی بلندِ دامنم می‌شد تا

دنیای من جز آغوش تو

بدهکارِ هیچ پناهگاهی نباشد..

... که با آغوشت کلنجار روم

و شعر را آنقدر درگیر تو کنم

تا تنهایی‌ام بر سرت خراب شود..

تو به ترس‌های درونی‌ام مظنون شوی تا

من محـــکوم به اعتمادِ شانه‌هایت شوم..

کاش از رفتن آنقدر سیر بودی که...

اصلا ولش کن

رفتن آنقدر به پاهایت می‌آید که

حق داری، روحت از ترس‌های من بی‌خبر باشد

می دانی..

تقصیر تو نیست

تنها که باشی، بیش از هـر چیز

با لفظِ آغوش مشکل خواهی داشت.....

#شمس_لنگرودی

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

مثل یک ماهیِ قرمز که از تُنگ به دریا رفت؛

آزاد نشد...!

فقط تنهایی اش بزرگ تر شد...

.

| #امیرحسین_سرمنگانی |

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

می خواستمش تا زنده بمانم،

او مرا میخواست تا تنها نماند.

حوض بی ماهی؛

با ماهی بی حوض

خیلی فرق دارد...!

 

#علي_قاضي_نظام

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...