رفتن به مطلب

آرامش


ارسال های توصیه شده

آرامش

روزى کشاورزى متوجه شد ساعت طلاى ميراث خانوادگى اش را در انبار علوفه گم کرده.

بعد از آن که در ميان علوفه بسيار جستجو کرد و آن را نيافت، از گروهي کودک که بيرون انبار مشغول بازي بودند،

کمک خواست و وعده داد هرکس آن را پيدا کند، جايزه مي گيرد. 
به محض اين که اسم جايزه برده شد ،کودکان به درون انبار هجوم بردند و تمام کپه هاى علوفه را گشتند، اما بازهم ساعت پيدا نشد.

همين که کودکان نااميد از انبار خارج شدند، پسرکى نزد کشاورز آمد و از او خواست فرصتيى ديگر به او بدهد.

کشاورز نگاهى به او انداخت. کودک مصممی به نظر می رسید. باخود اندیشید: چرا که نه!.


پس کودک به تنهايى درون انبار رفت و بعد از مدتى به همراه ساعت از انبار خارج شد. کشاورز شادمان و متحير از او پرسيد: چگونه موفق شدى درحالي که بقيه کودکان نتوانستند؟

کودک پاسخ داد:
من کار زيادى نکردم، فقط آرام روى زمين نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صداى تيک تاک ساعت را شنيدم. به سمتش حرکت کردم و آن را يافتم!

"ذهن وقتى در آرامش است،

بهتر از ذهن پرمشغله کار مي کند. هر روز اجازه دهيد ذهن شما اندکى آرامش يابد تا ببينيد چطور بايد زندگى خود را آن گونه که مى خواهيد، سروسامان دهيد".
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...