رفتن به مطلب

حبیب نکیسا شاعر افغانستان


ارسال های توصیه شده

شب از آنجایی شروع می‌شود
که موهایت را باد دانه دانه پریشان می‌کند
و ناگهان دستم را سرنوشت از گریبانت رها می‌کند
 
بدون تو همان درخت ایستاده در دشتم
که باد آخرین برگش را تکانده است
آرام آرام به خواب عمیقی فرو می‌روم
که سال‌ها پیش زنی زندگی‌ام را به دریا ریخت
و ماهیان در خونم شناور شدند
 
حبیب نکیسا شاعر افغانستان
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...