رفتن به مطلب

حکایت کوتاه برنده واقعی


ارسال های توصیه شده

حکایت کوتاه برنده واقعی

الیور دانش آموز دوره ی اول دبیرستان بود و از اینکه قرار بود در یکی از مسابقات دو انتخابی المپیک شرکت کند، انگیزه و هیجان خاصی داشت. پدر و مادر الیور در روز مسابقه امیدوار به قهرمانی پسرشان در جایگاه تماشاگران نشسته بودند. الیور بهتر از دیگران دوید و در اولین مسابقه پیروز شد. او از اینکه جایزه گرفته بود و جماعت حاضر در ورزشگاه تشویقش می کردند در پوست خود نمی گنجید.

مسابقه دوم شروع شد و الیور شروع به دویدن کرد. در نزدیکی خط پایان، یعنی دقیقا زمانی که الیور می توانست برای بار دوم هم برنده مسابقه شود، سرعتش را کم کرد و از مسیر مسابقه خارج شد. پدر و مادرش به نرمی علت این کار را از او جویا شدند: « دلیل این کارت چی بود، الیور؟ اگر ادامه می دادی حتما در مسابقه دوم هم برنده می شدی.»
جواب الیور معصومانه و حاوی پیام بزرگی بود.او پاسخ داد: « حق با شماست، مادر، ولی من توانستم یکی از جایزه ها را ببرم، اما بیلی هنوز صاحب جایزه ای نشده بود.»

نتیجه گیری حکایت

غلبه کردن بر طمع و حرص یک خاصیت اخلاقی بسیار پسندیده است که باید در وجود همه انسان ها رشد کند. زمانی که در توان داریم به خاطر بقیه کنار بکشیم!

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...