رفتن به مطلب

پارمیدا


ارسال های توصیه شده

پارمیدا

علی: خانومت و دختر کوچولوت چطورن؟
دانیال: خوبن. اتفاقا معصومه و پارمیدا هم خیلی دوست دارن تو رو ببینن.
علی: آره منم همینطور.

-آخ که اگه من اون پارمیدای خوشگل و نازتو ببینم، می نشونمش توی بغلم و یه دل سیر ماچش می کنم و حسابی اون چشمای قشنگشو می بوسم.
وای که چه موهای لختی داره پارمیدا.
آدم دوست داره دستشو بکنه لای موهاش.
با اینکه فقط عکسشو دیدما، ولی عاشقش شدم.
وای که این پارمیدا چقدر ناز و خوردنیه!
باور کن ببینمش اصن نمی ذارم از توی بغلم تکون ...
دانیال: ببین ادامه نده!!! پارمیدا اسم زنمه! اسم دخترم معصومه ست!

قبل از اینکه خیلی احساسات آتشین به خرج بدیم، خوبه اول مطمئن بشیم که همه چیو درست فهمیدیم!

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...