رفتن به مطلب

تکیه


ارسال های توصیه شده

تکیه

برادران یوسف وقتی می خواستند یوسف را به چاه بیفکنند، یوسف لبخندی زد.
یهودا پرسید: چرا می خندی؟ اینجا که جای خنده نیست...!
یوسف گفت: روزی در فکر بودم چگونه کسی می تواند به من اظهار دشمنی کند با اینکه برادران نیرومندی دارم!
اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که " نباید به هیچ بنده ای تکیه کرد! "
آیا خداوند برای بندگانش کافی نیست؟

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...