رفتن به مطلب

حرف های اریک فروم


ارسال های توصیه شده

حرف های اریک فروم

مادر بزرگم رسما عاشق پدر بزرگم بود.
یک روز به او گفتم حیف اینهمه احساست. پدر بزرگ من مگر چه دارد که تو از او امام زاده نزد فرزندان و نوه هایت درست کرده ای!!؟
مادر بزرگ اخم دلپذیری به من کرد و گفت دلسوز نیست که هست ...
حواسش به قرص و دواهای من نیست که هست..
از جوانی ام تا کنون نه در مطبخ ماچم کرد نه هرگز کنار مردم خوارم کرد!!

پدر بزرگ تو داناست! نمی فهمی دختر داناست!!
او مرا می فهمد، رگ خواب مرا می داند، خلق و خوی مرا می داند!

من ماتم برده بود. سه روز بود که کتاب هنر عشق ورزیدن اریک فروم را زیر آسمان می خواندم و یک بخشش را نمی فهمیدم.
چهار عنصر: عشق، دلسوزی..احساس مسئولیت.. احترام و دانایی است.
مادر بزرگ من حرفهای اریک فروم را برایم چه شیرین تحلیل و بررسی کرده بود.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...