ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 27 آبان، 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، 2021 فرشته نگهبان مرد داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت سرش گفت: اگر یک قدم دیگه جلو بری کشته می شی. مرد ایستاد و در همان لجظه آجری از بالا افتاد جلوی پاش. مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دور و برشو نگاه کرد اما کسی رو ندید. بهر حال نجات پیدا کرده بود. به راهش ادامه داد.< به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشه باز همان صدا گفت: ایست. مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعت عجیبی از جلویش رد شد. بازم نجات پیدا کرد. مرد پرسید تو کی هستی و صدا جواب داد، من فرشته نگهبانت هستم. مرد فکری کرد و گفت: پس اون موقعی که من داشتم ازدواج می کردم تو کدوم گوری بودی؟ نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .