رفتن به مطلب

ميشنوي صِدام رو ...؟؟


mahi.goli

ارسال های توصیه شده

.

مرد گفت: می‌رقصی با من؟ زن گفت: چی می‌گی؟ نمیشنومت.

تو ساحل وایساده‌بودن، دریا توفان بود، راست می‌گفت زن، صدا به صدا نمی‌رسید چه برسه آدم به آدم.

مرد بلندتر گفت: میگم می‌رقصی با من؟ زن دستشو گذاشت روی گوشش، با اشاره فهموند به مرد که نمی‌شنوه حرفش رو.

باد پیچیده‌بود تو گوش زن، تو صدای مرد، تو شن های ساحل. هوهو می‌کرد و خبر از تغییر فصل می‌داد. نارنجی بود آسمون، عین یه خرمالوی خیلی بزرگ رو شاخه بالایی درخت که دست هیشکی بهش نمیرسه.

مرد طاقت نیاورد. تشنه‌بود، می‌دونست این عطش موقتی نیست، می‌دونست تا همیشه تشنه می‌مونه. رفت نزدیک زن، دستشو انداخت دور کمر زن، خم شد گردنش رو بوسید. زن کف دستشو گذاشت رو صورت مرد، بعد لبش رو بوسید. مرد عین چوب خشک تو آتیش نصفه شب کوه، به یه ثانیه بوسیده شدن گُر گرفت.

زن گفت: چی می گفتی هی از دور؟ مرد دمِ گوش زن گفت: می‌رقصی با من؟ زن خندید گفت این حرفا رو از دور نمیگن دیوونه جان.

بعد یه موج بلند زد به ساحل، زن و مرد رو برداشت برد وسط دریا. دوتایی شروع کردن رقصیدن. ما وایسادیم تو ساحل، نگاشون می‌کنیم. من دور، تو دور. من از دور میگم می‌رقصی با من؟ تو با اشاره میگی نمی‌شنوی صدام رو. نه من جرات دارم بیام نزدیکت، نه تو جرات داری بشنوی زمزمه من رو تو گوش چپت. می‌رقصی با من؟

همینه دنیا. یکی می‌رقصه، یکی نگاه می‌کنه. اما دم اونی گرم که مدیون دلش نشد. حالا اگه غرقم شد، طوری نیس. هیشکی تا حالا از عاشقیت نمرده. از بی عشقی، زیاد.

میشنوی صدام رو؟

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...