رفتن به مطلب

باور


ارسال های توصیه شده

باور

شخصی سر کلاس ریاضی خوابش برد.
زنگ را زدند بیدار شد و با عجله دو مسئله را که روی تخته سیاه نوشته شده بود، یادداشت کرد و با این «باور» که استاد آن را به عنوان تکلیف منزل برای هفته بعد داده است به منزل برد و تمام آن روز و آن شب برای حل کردن آنها فکر کرد.

هیچ یک را نتوانست حل کند.
اما طی هفته دست از کوشش بر نداشت.
سرانجام یکی از آنها را حل کرد و به کلاس آورد.
استاد به کلی مبهوت شد؛ زیرا آن دو را به عنوان دو نمونه از مسایل غیر قابل حل ریاضی داده بود.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...