ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 27 آبان، 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، 2021 كریم خان و مرد تاجر حکایت کرده اند که روزی مردی به خدمت کریم خان زند آمد و شکایت کرد که من مردی تاجرم و دزدان دارایی مرا برده اند. کریم خان پرسید: وقتی دزدان اموال تو را می بردند چه کار می کردی؟ مرد جواب داد خفته بودم. کریم خان گفت: چرا خفتی؟ مرد جواب داد: می پنداشتم که تو بیدار هستی. کریم خان از شنیدن این سخن آب در چشم بگردانید و دستور داد مال آن شخص را از خزانه دادند و اموال را از دزدان باز گرفتند. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .