ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 27 آبان، 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 آبان، 2021 فرگون زیبا فرگون زیباترین زن زمانه خویش بود و همسر ملک شاه. در مجلسی زنانه، زنی از خاندان نزدیک همسرش گفت: فرگون خانم! شنیده ایم هیچ خدمتکار ایرانی به کاخ خویش راه نمی دهی؟ بانوی اول ایران پاسخ داد: ایرانی خدمتکار نمی شناسم. آن زن سماجت کرد و گفت: چطور؟ اعتماد نمی کنید؟ فرگون زیبا گفت: من نیازی به کمک دیگران ندارم، هم نژادانم را هم برتر از آن می دانم که آنها را به خدمت بگیرم. زنان رومی و چینی و یونانی را هم که می بینید پیشکش سرزمین های دیگر به پادشاه ایران هستند و من تنها مواظب آنانم تا آسیب بیشتری به آنها نرسد. زن دیگری می پرسد: مگر پیشتر چه آسیبی دیده اند؟ فرگون زیبا می گوید: دوری! دوری از شهر و دیارشان! این بزرگترین آسیب است. آن زن دست به گیسوی فرگون می کشد و می گوید حالا می فهمم برای چه همه تو رادوست دارند. نکته! نامداران ماندگار آنانی هستند که سرشتی نیکو و دلی سرشار از مهر دارند. نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .