رفتن به مطلب

خونه رو ابرا


ارسال های توصیه شده

خونه رو ابرا

زن به دسته ابری که بالای سرش در حرکت بود نگاه کرد.
آهی کشید و گفت: یادته بهم گفتی یه خونه رو ابرا برام می سازی؟
مرد سنگ ریزی داخل آب دریاچه پرتاب کرد و گفت: یادم نیست.
زن نیشخندی زد و گفت: تو خیلی وقته همه چیزو فراموش کردی!
مرد سنگ دیگری پرت کرد و گفت: تو چیزی گفتی؟

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...