رفتن به مطلب

قانون و میوه


ارسال های توصیه شده

قانون و میوه

در صحرا میوه كم بود. خداوند یكی از پیامبران را فراخواند و گفت: هر كس در روز تنها می تواند یك میوه بخورد.
این قانون نسل ها برقرار بود و محیط زیست آن منطقه حفظ شد. دانه های میوه بر زمین افتاد و درختان جدید رویید.

مدتی بعد،‌ آن جا منطقه ی حاصل خیزی شد و حسادت شهر های اطراف را بر انگیخت. اما هنوز هم مردم هر روز فقط یك میوه می خوردند و به دستوری كه پیامبر باستانی به اجدادشان داده بود، وفادار بودند. اما علاوه بر آن نمی گذاشتند اهالی شهر ها و روستا های همسایه هم از میوه ها استفاده كنند. این فقط باعث می شد كه میوه ها روی زمین بریزند و بپوسند.

خداوند پیامبر دیگری را فراخواند و گفت: بگذارید هرچه میوه می خواهند بخورند و میوه ها را با همسایگان خود قسمت كنند.
پیامبر با پیام تازه به شهر آمد. اما سنگسارش كردند، چرا كه آن قانون و رسم قدیمی، در جسم و روح مردم ریشه دوانیده بود و نمی شد راحت تغییرش داد...

كم كم جوانان آن منطقه از خود می پرسیدند این رسم بدوی از كجا آمده؟ اما نمی شد رسوم بسیار كهن را زیر سؤال برد، بنابراین تصمیم گرفتند مذهب شان را رها كنند.
بدین ترتیب، می توانستند هر چه می خواهند، بخورند و بقیه را به نیازمندان بدهد.

تنها كسانی كه خود را قدیس می دانستند، به آیین قدیمی وفادار ماندند... اما در حقیقت، آن ها نمی فهمیدند كه دنیا عوض شده و باید همراه با دنیا تغییر كنند...!

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...