αℓιяєzαα ارسال شده در 3 مرداد، 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، 2020 چنان دل بسته ام کردی که با چشم خودم دیدم خودم میرفتم اما سایه ام با من نمی آمد به خدا غنچه شادی بودم دست عشق آمد و از شاخه ام چید شعله آه شدم صد افسوس ٬ که دلم باز به دلدار نرسید ترسم که تو هم یار وفادار نباشی عاشق کش و معشوق نگه دار نباشی من از غم تو هر روز دو صد بار بمیرم تو از دل من هیچ خبردار نباشی کاش میشد عشق را آغاز کرد با هزاران گل یاس آن را ناز کرد کاش میشد شیشه غم را شکست دل به دست آورد نه اینکه دل شکست عاشقان همه نام و نشانی دارند آنکه در عشق تو بی نام و نشان است منم گوشه قلب قشنگت اگر من نباشم غمی نیست تو منو زندونی کردی عاشقی جرم کمی نیست من از راهی دور برای خواندن خواب های تو آمدهام، من از راهی دور برای گفتن از گریه های خویش راهی نیست، در دست افشانی حروف باید به مراسم آسان اسم تو برگردم، من به شنیدن اسم تو عادت دارم من مشق نانوشته ام به دست نی، خواندن از خواب تو آموخته ام به راه من باران بریده ام به وقت دی، گفتن از گریه های تو آموخته ام به راه به من بگو در این برهوت بی خواب و طی، مگر من چه کرده ام که شاعرتر از اندوه آدمی ام آفریده اند؟ تو نیستی و خورشید غمگین تر از همیشه غروب خواهد کرد و من دلتنگ تر از فردا به تو فکر میکنم چقدر دوست داشتنی بودی وقتی چهره رنجور و چشمان مهربانت در نگاهم خیره میشد اکنون که بازوان خاک پیکرت را در آغوش گرفته است کلمههای سیاه پوش شعرم برایت مرثیههای دلتنگی سرودهاند 4 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
MaQroor ارسال شده در 3 مرداد، 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، 2020 Bah bah like 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
Maryam ارسال شده در 4 مرداد، 2020 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مرداد، 2020 Besyar ziba 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .