رفتن به مطلب

حالا که بها رآمده و پنجره باز است


ŦŁФШ  ΞTłHШ
 اشتراک گذاری

ارسال های توصیه شده

حالا که بها رآمده و پنجره باز است



fish&sea0%20copy.png

چندیست که این وسوسه افتاده به جانم
از تنگیِ این تُنگ دلم را برهانم

حالا که بها رآمده و پنجره باز است
از فاصله ی خانه و دریا نگرانم

من، ماهی سرخی که بنا بود خودم را
از پنجره ی خانه به دریا برسانم

در تُنگِ لب پنجره با جزر و مد خویش
ماه است که افزوده به حجم هیجانم

آواز خوش چلچله، پاکوبی امواج
تا باله برقصانم و دامن بکشانم

یک تابِ دگر مانده به مهمانی دریا
می خواهم و افسوس که ترسوتر از آنم

تا این که زمستان زد و این پنجره را بست
من ماندم و این گوشه ی تاریک جهانم

من ماهی سرخی که بنا بود... فقط کاش
تا آمدن چلچله ها زنده بمانم
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری

×
×
  • اضافه کردن...