رفتن به مطلب

ستاره کور


ŦŁФШ  ΞTłHШ
 اشتراک گذاری

ارسال های توصیه شده

ستاره کور

ناتوان گذشته ام ز کوچه ها
نیمه جان رسیده ام به نیمه راه

چون کلاغ خسته ای در این غروب
می برم به آِیان خود پناه

در گریز ازین زمان بی گذشت
در فغان از این ملال بی زوال

رانده از بهشت عشق و آرزو
مانده ام همه غم و همه خیال

سر نهاده چون اسیر خسته جان
در کمند روزگار بدسرشت

رو نهفته چون ستارگان کور
در غبار کهکشان سرنوشت

می روم ز دیده ها نهان شوم
می روم که گریه در نهان کنم

یا مرا جدایی تو می کشد
یا ترا دوباره مهربان کنم

این زمان نشسته بی تو با خدا
آنکه با تو بود و با خدا نبود

می کند هوای گریه های تلخ
آن که خنده از لبش جدا نبود

بی تو من کجا روم کجا روم
هستی من از تو مانده یادگار

من به پای خود به دامت آمدم
من مگر ز دست خود کنم فرار

تا لبم دگر نفس نمی رسد
ناله ام به گوش کس نمی رسد

می رسی به کام دل که بشنوی
ناله ای از ین قفس نمی رسد
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری

×
×
  • اضافه کردن...