ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 6 خرداد، 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، 2021 پریشان تو ام هرچند می دانم نمی دانی چه حالی دارد ای گیسوکمند من پریشانی پریشان تو ام هرچند می دانم نمی دانی چه حالی دارد ای گیسوکمند من پریشانی سرانجام دل شوریده ام را می توان فهمید از آن چشمان مست و تیغ های ناب زنجانی من از اول اسیر بوسه و آغوش بودم، آه خصوصا بوسه ی شیرین شورانگیز پنهانی زبان عشق اگر مردم بلد بودند می دیدند که چشمان تو استادند، استاد غزل خوانی غزل عمری بدهکار اداهای تو خواهد بود جنون مرهون من، این تازه مجنون خیابانی چه در جان و دل زاهد گذشت از گردش چشمت که می شد خواند از چشمش:"خداحافظ مسلمانی" نه من تنها مقیم معبد عشق تو ام، پیداست تمام شهر هم ذکر تو می گویند پنهانی اگرچه سینه چاکان غم عشق تو بسیارند یکی شان من نخواهد شد خودت هم خوب می دانی 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .