رفتن به مطلب

گهی فقط به تماشای تو بسنده کنم


ŦŁФШ  ΞTłHШ
 اشتراک گذاری

ارسال های توصیه شده

گهی فقط به تماشای تو بسنده کنم


کمین نشسته دلم در هوای آغوشت
گله نمیکنم از آنچه شد فراموشت

دلم به قصد وصالت شبی به وجد آمد
بدون شک بدنم را کنم کفن پوشت

کرشمه های نگاهت تپش تپش قلبم
صدای زیور پایت… فدای تن پوشت

چه صورتی که به آبی آسمان ماند
چه بوسه ای که بگیرم من از لب نوشت

برون بیا گل مریم ز غنچه ات دل کَن
نشان دلبر جانان زنم به سردوشت

حیای گل چه دلی را ز باغبان ببرد
که وقف بوسه نماید ز پای تا گوشت

گهی فقط به تماشای تو بسنده کنم
گهی توان ز دلم رفت مست و مدهوشت

حیا کند ز غزل خوان و شاعرت عرفان
که وقت زمزمه از سر برون کند هوشت
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری

×
×
  • اضافه کردن...