ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 6 خرداد، 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، 2021 مگر دريا دلی داند كه ما را، چه توفان ها ست در اين سينه تنگ ! مگر دريا دلی داند كه ما را، چه توفان ها ست در اين سينه تنگ ! غروب بيشه زارانم در افكند به جنگل های بی پايان اندوه ! نگاه ماه، در آن ابر تاريك؛ نگاه ماهی افتاده بر خاك ! پريشان است امشب خاطر آب، چه راهی می زند آن روح بی تاب ! « سبكباران ساحل ها » چه دانند، «شب تاريك و بيم موج و گرداب » ! لب دريا، شب از هنگامه لبريز، خروش موج ها: پرهيز ... پرهيز ... ، در آن توفان كه صد فرياد گم شد؛ چه بر می آيد از وای شباويز ؟! چراغی دور، در ساحل شكفته من و دريا، دو همراز نخفته ! همه شب، گفت دريا قصه با ماه دريغا حرف من، حرف نگفته ! 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .