رفتن به مطلب

آفت ِجان منی دل به تو دادن غلط است گرچه شیرینی و ناخواسته فرهاد شدم


ŦŁФШ  ΞTłHШ
 اشتراک گذاری

ارسال های توصیه شده

آفت ِجان منی دل به تو دادن غلط است گرچه شیرینی و ناخواسته فرهاد شدم

چند وقتی است به چشمان ِ تو معتاد شدم
عاشق تفرقه اندازیِ اضداد شدم
وقت دلتنگی خود جای تمسک به غزل
هی خراب دل ِدیوانه و آباد شدم
مثل سرباز بدون ِ کس و کاری درجنگ
تشنه ی جان به لب تیزی فولاد شدم
آفت ِجان منی دل به تو دادن غلط است
گرچه شیرینی و ناخواسته فرهاد شدم
اخم کردی که گرفتار کمانت بشوم
صاف تیرت به هدف خورد وَ صیاد شدم
بس که معتاد نگاهت شده ام کنج قفس
مانده ام حس کنم از فکر تو آزاد شدم
دوستت دارم اگر نیمه شب بارانی
سربه تو برده ترین شیوه ی فریاد شدم
جمع اضداد تو بودی که به یک دیدن تو
آنکه با زندگی و مرگ درافتاد شدم500x711_1512047404110965.jpg
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری

×
×
  • اضافه کردن...