ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 6 خرداد، 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 خرداد، 2021 همه هست آرزويم كه ببينم از تو رويي چه زيان ترا كه من هم برسم به آرزويي همه هست آرزويم كه ببينم از تو رويي چه زيان ترا كه من هم برسم به آرزويي به كسي جمال خود را ننموده اي و بينم همه جا بهر زباني بود از تو گفتگويي غم و درد و رنج و محنت همه مستعد قتلم تو ببر سر از تن من ببر از ميانه گويي به ره تو بس كه نالم، ز غم تو بس كه مويم شده ام ز ناله نایي، شده ام ز مويه مويي همه خوشدل اينكه مطرب بزند به تار چنگي من از آن خوشم كه چنگي بزنم به تار مويي چه شود كه راه يابد سوي آب تشنه كامي؟ چه شود كه كام جويد ز لب تو كامجويي؟ شود اين كه از ترحم دمي اي سحاب رحمت من خشك لب هم آخر ز تو تر كنم گلويي بشكست اگر دل من به فداي چشم مستت سر خم مي سلامت شكند اگر سبوئي همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم من نه بنشين كنار جويي نه به باغ ره دهندم كه گلي بكام بويم نه دماغ اينكه از گل شنوم به كام بويي ز چه شيخ پاكدامن سوي مسجدم بخواند رخ شيخ و سجده گاهي سر ما و خاك كوئي نه وطن پرستي از من به وطن نموده ياري نه ز من كسي به غربت بنموده جستجويي بنموده تيره روزم، ستم سياه چشمي بنموده مو سپيدم، صنم سپيد روئي نظري بسوي (رضواني) دردمند مسكين كه بجز درت اميدش نبود به هيچ سوئي 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .