رفتن به مطلب

هرشب از دوری تو گونه ی زردم خیس است


ŦŁФШ  ΞTłHШ

ارسال های توصیه شده

هرشب از دوری تو گونه ی زردم خیس است




خسته ام از همه ی خاطره ها، می دانی؟
از تو و عشق دروغین و ریا ، می دانی؟

مثل یک عاشق آواره که در ظلمت شب
مانده در خلوت یک کوچه رها، می دانی؟

هرشب از دوری تو گونه ی زردم خیس است
شده ام خسته از این جور و جفا ، می دانی؟

خواستم "ما" بشود این من و تو ، یادت هست؟
گفته بودی به من اینبار "شما" می دانی؟

بی تو ای عشق سفر کرده ، دل منتظرم
مانده در ورطه ی گرداب بلا ، می دانی؟

گرچه سنگ غم تو شیشه ی دل را بشکست
دوستت دارم و فهمید خدا ، می دانی؟
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...