رفتن به مطلب

آدم از دست خودش سیرشود میمیرد...


ŦŁФШ  ΞTłHШ

ارسال های توصیه شده

آدم از دست خودش سیرشود میمیرد...

آدم از دست خودش سیر که شد میمیرد
مثل یک شیر به زنجیر که شد میمیرد

زندگی هرنفسش نقش جدیدی دارد
آدمی بی کس و دلگیر که شد میمیرد

موج دریای وجود تو چه‌ زیبا شده است
سهم دل موج نفس گیر که شد میمیرد

کوچه باغ دل عاشق شده چون فصل بهار
وقت دیدار کمی دیر که شد میمیرد

غزلم مثل غزالی است که تنها مانده
نفس گرم غزل پیر که شد میمیرد

ساقی اینجا شده تنها و غریب دل خود
تن اسیر غم شبگیر که شد میمیرد
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...