ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 25 اردیبهشت، 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، 2021 بگذار بی پروا بگویم دوستت دارم ای آنکه بودی در خوشی ها یار من روزی دیدم که افتادی پی آزار من روزی این سینه زندان بود، اما رفت با شادی هرکس که خط انداخت بر دیوار من روزی شاید قسم خوردی فراموشم کنی، اما سر میکشی در دفتر اشعار من روزی رفتی طنین شعرهایم در سرت... گفتم دیوانه برمی گردی از تکرار من روزی با هر غزل جان دادم و بر گردنت افتاد یکباره خون آبی ِ خودکار من روزی هر زن به چشم ام خیره شد، گم کرده ای را یافت پس «هرکسی از ظنّ خود شد یار من» روزی بگذار بی پروا بگویم دوستت دارم هرچند می خندی به این اقرار من روزی 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .