رفتن به مطلب

یوسف گمگشته از کنعان گریزان می شود


ŦŁФШ  ΞTłHШ
 اشتراک گذاری

ارسال های توصیه شده

یوسف گمگشته از کنعان گریزان می شود

یوسف گمگشته از کنعان گریزان می شود
کلبه احزان، زیارتگاه یاران می شود


ای دل غمدیده حالت را به درمان خوش نکن
عاقبت هر آدمی با خاک یکسان می شود


گر بهار زندگی را جاودانی دیده ای
در خطایی مرغ خوشخوان، چون زمستان می شود


دور گردون دایماً یکسان نمی چرخد ولی
نوبت ما چون رسد، این چرخ ویران می شود!


سیل نابودی اگر، بر برگ تقدیرت بود
ناخدا گر نوح باشد، باز طوفان می شود!


کعبه را راهی به جز خار مغیلان نیز هست
هر که از هر ره رود، عبد و مسلمان می شود


حافظا دیگر مگو در فقر و خلوت غم مخور
درد بی درمان مگر بی درد، درمان میشود
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

 اشتراک گذاری

×
×
  • اضافه کردن...