رفتن به مطلب

مثل یک ابر که بر هق هق باران می باخت


ŦŁФШ  ΞTłHШ

ارسال های توصیه شده

مثل یک ابر که بر هق هق باران می باخت

مثل یک ابر که بر هق هق باران می باخت
دختر باکره در خلوت شب جان می باخت


در دل آبی ِ دریای زمین می رقصید!
کشتی حادثه – انگار به طوفان می باخت!


دخترک ساده تر از ماه نگاهم میکرد
عفّت و پاکی خود را به کمی نان می باخت


خانه ای داشت سرِ کوچه ی احساس قدیم
خانه ای کهنه که بر فرش خیابان می باخت


بوق زد پشت سرش آهنِ بی وجدانی -!
مثل آهو که به یک گرگ بیابان می باخت


-در قماری که در آن برد ندارد معنا
عمر خود را به سرِ شهوت انسان می باخت


آخر قصّه – ولی نه – بخدا میترسم
واژه انگار که در گوشه ی دیوان می باخت


سَرِ یک لقمه ی نان چادرش افتاد به خاک
وَ زَن ! اینبار به اجبار به شیطان می باخت
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...