رفتن به مطلب

نمیدانم چرا اما تــورا هـرجـا کـه مـی بینــم


ŦŁФШ  ΞTłHШ

ارسال های توصیه شده

نمیدانم چرا اما تــورا هـرجـا کـه مـی بینــم

نمیدانم چرا اما تــورا هـرجـا کـه مـی بینــم
کسی انگار می خواهد زمن تا با تو بنشینم


تن یخ کرده ، آتش را که می بیند چه می خواهد؟
همانی را که می خواهم ، تو را وقتی که می بینم


تــو تنهـا میتوانـی آخـرین درمـان من باشی
وبی شک دیگران بیهوده می جویند تسکینم


تو آن شعری که من جایی نمی خوانم که می ترسم
به جانت چشم زخم آید چو می گویند تحسینم


زبانم لال اگر روزی نباشی من چه خواهم کرد؟
چـه خواهـد رفت آیــا بـر من و دنیـای رنگینم؟


نبــاشی تـو اگـر نـابـاورانِ عشـق می بیننـد
که این من، این منِ آرام، در مردن به جز اینم!
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...