ŦŁФШ ΞTłHШ ارسال شده در 25 اردیبهشت، 2021 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 اردیبهشت، 2021 مثل سابق غزلم ساده و بارانی نیست مثل سابق غزلم ساده و بارانی نیست چند قرن است در این مصر فراوانی نیست به زلیخا بنویسید نیاید بازار این سفر یوسف این قافله کنعانی نیست حال این ماهی افتاده به این برکه خشک حال حبسیه نویسی است که زندانی نیست چشم قاجار کسی دید و نلرزید دلش بشنوید از من بی چشم که کرمانی نیست با لبی تشنه و بی بسمل و چاقوئی کند ما که رفتیم ولی رسم مسلمانی نیست عشق رازیست به اندازهی آغوش خدا عشق آن گونه که میدانم و میدانی نیست 1 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .