رفتن به مطلب

با همین دست، به دستان تو عادت کردم


ŦŁФШ  ΞTłHШ

ارسال های توصیه شده

با همین دست، به دستان تو عادت کردم

با همین دست، به دستان تو عادت کردم
این گناه است ولی جـان تو عـادت کردم

جا برای من گنجشک زیاد است ولی
به درخـــتان خـیابان تـو عـادت دارم

گرچه گلدان من از خشک شدن می‌ترسد
به ته خالـــی لـــیوان تــو عــادت کــــردم

دستم اندازه‌ی یک لمسِ بهاری سبز است
بس‌که بی‌پرده به دســـتان تو عادت کردم

مانده‌ام آخر این شعر چه باشد انگار
به ندانســـتن پایان تو عـــادت کردم
لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...